روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

سال بلوا

شنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۵۵ ق.ظ
بازم یه کتاب دیگه از عباس معروفی...اینبار شخصیت اصلی یه زنه...خوب بود ولی به نظرم خیلی نتونسته بود احساسات یه زن رو درست بیان کنه...دختر شاه پریون...تنها دختر سرهنگ نیلوفری...تنها فرزندش که بعد از سال ها دنیا میاد وسرهنگ ارزوی ملکه شدن رو برای دخترش در سر میپرونه  ولی سرنوشت چیز دیگه ای رو براش رقم میزنه ...دختری که توی این روزها خیلی احساس نزدیکی بهش میکنم...دختری که مدام ومدام تحت زورگویی مردهای سرزمینش قرار میگیره...دختری که عاشق میشه ولی چون دختر سرهنگ نیلوفریه!!!یه کوزه گر مسلما نمیتونه خوشبختش کنه!...در نهایت میشه زن دکتر معصوم با خیال خام خوشبختی...در اغوش مردی که بزرگه یه شهره...مردی که پر از عقده های فرو خورده است و تنها جایی که برای خالی کردن کینه های خودش داره تن این زنه تنها چیزی که پیدا نمیکنه خوشبختیه...مردی که از مرد بودن فقط نر بودن رو بلده مثل خیلی از مرد های سرزمین من و زنی که سرنوشتی مشابه خیلی از زنهای سرزمین من داره...خوندنش خالی از لطف نیس هرچند پایان این داستان هم مثل بقیه نوشته های معروفی پایانی پر از ناامیدی و ترازیکه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۶/۰۸
زیرزمینی

نظرات  (۳)

۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۵۴ اگه لایق باشم؛دوست
سال بلوا
انگار داره میگه همه سالها سال بلواست و ما معصومیم و گناهکار یا نیستیم و محکوم به فنا
پاسخ:
مرسی که سر زدید...دوست خوبم
داری وسوسه م می کنی برم بخونمش...
پاسخ:
چه وسوسه خوبی...ولی سمفونی مردگان یا تماما مخصوص واسه من جذاب تر بود
کتاب هایی که آخرش خوب تموم میشه من رو وسوسه می کنه. یعنی یک نفر قبلا خونده باشه و به من بگه آخرش خوبه!!
پاسخ:
خب پس این کتاب به دردتون نمیخونه.کتابایی که من این اواخر خوندم همشون پایان غم انگیزی داشتن