نامتناسب
سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۲۱ ق.ظ
-اعتقادات مذهبی بین پزشک ها چجوریه؟-اعتقادات مذهبی که ربطی به رشته تحصیلی ادما نداره-ببخشید منظورم خودتون بودید نمیدونستم چجوری بپرسم-بستگی داره منظورتون از مذهب چی باشه-شما چجوری تفسیرش میکنید؟-اگه منظورتون دختر تو خونه و چادر چاقچوره...نه من اینجوری نیستم...اگه منظورتون از مذهب اصول دین و نماز و روزه و قرانه...روزه رو میگیرم نماز و قران رو هم میخونم-احسنت...خب دین همینه دیگه-نه دیگه دین یه قسمت اصلی داره و یه سری فرعیات که ادمها باعقل خودشون انتخاب میکنن-شما سنی هستید؟-نه-پس بین شیعه ها که همه م.ر.ج.ع ت.ق.ل.ی.د ها یه چیز میگن-نه دیگه یکیشون میگه حتی خواهر برادر با هم روبوسی نکنن چون ممکنه به خطا بیوفتن ولی یکی میگه دختر 13 ساله نماز بخونه...اینها خیلی فرقشونه...اینجاهاست که ادما با عقل خودشون انتخاب میکنن-خب پس تو قران نوشته درمورد ح.ج.ا.ب که-بله نوشته جلباب ها رو به خودتون نزدیک کنی...که جلباب جزئی از لباس اون زمان بود ولی جز لباس الان من نیست که چ.اد.ر کنم سرم...چ.ا.د.ر کنم سرم بعد هر کاری خواستم بکنم...ح.ج.ا.ب ادم به یه تیکه پارچه سیاه که پیامبر میگه مکروهه نیست-شما چرا تا حالا ازدواج نکردی؟-شما مطمئنی 31 سالته؟-چطور؟-اخه سوالاتون در حد یه پسر بچه 18 سالس...یعنی چی تا حالا ازدواج نکردم؟-اخه شما چهره زیبا و جذابی داشتید پوست خوب و سفیدی داشتید چطور تا حالا مجرد موندی؟-اها...اقا پسر مذهبی...فکر نمیکنی نباید انقدر چشم چرونی میکردی؟مگه خدا نگفته چشم های خود رو بپوشین؟قبل از ایه ح.ج.ا.بم اینو گفته ولی از نظر شما مردهای ایرانی اصولا دین و ایمان و ح.ج.ا.ب یعنی یه تیکه پارچه تو سر زناتون-نه من ....-نه شما یه نظر دیدی و یه نظر حلاله نه؟-من میتونم شما رو به شام دعوت کنم؟رو در رو حرف بزنیم؟-نه من دلیلی نمیبینم که دعوت شما رو قبول کنم-شما از حرف من هی برداشت هایی میکنید...-خب ادم پشت هر حرفی میزنه فکری داره دیگه-من میتونم شما رو دعوت کنم محل کارم؟-شما باشی میذاری خواهرت به یه ادمی که نمیشناستش اعتماد کنه؟-خب پس من شما رو چجوری بشناسم؟اعتمادتون رو چجوری جلب کنم-ما انقدر متفاوتیم که دلیلی برای ادامه نداره-شما خیلی دختر پاک و محجوبی هستین فکر نمیکردم دخترایی مثل شما هم هنوز پیدا بشه...ولی ما فقط نیم ساعته حرف زدیمتو دلم میخندم و میگم واقعا فکر نمیکنی برای خر کردن یه خانم دکتر 25 ساله یکم باید بیشتر تلاش کنی و این حرفا جواب نمیده-شما لطف داری ولی دخترایی مثل من زیاد هستن...-خب شما چه شناختی از من پیدا کردی؟-شما خواهر داری؟-اره دوتا از شما هم کوچیکترن بچه هم دارن-خب یه نصیحت خواهرانه....ادم وقتی میخواد با کسی اشنا بشه اولین بحثی که میکنه بحث دینی نیست...این چیزا خیلی شخصی و خیلی متفاوته توی ادمها-خب درمورد چی حرف بزنم-کارت... درست ....اب و هوا- خب من چه حرفی میتونم با خانم دکتر بزنم من که از کار شما سر درنمیارم شما هم که از معماری چیزی بلد نیستی-خب من یاد میگیرم شما یاد میگیری بعدم اینکه مثلا من بگم دیشب کشیک بودم دوتا مریض داشتم یکیش بد حال بود نگرانشم که فهمیدنش خیلیم سخت نیست هست؟همینطور شما میتونید از معماری حرف بزنید-من چکار کنم شما با من راه بیاید؟-شما میتونید یه دوست معمولی برای من باشید-دوست معمولی؟اینا که همش حرفه مطمئن باش هیچ پسری نمیتونه دوست معمولی برای یه دختر باشه مطمئن باش یکم که بگذره پسره فکرش س.ک.س.ی میشه-خب ببین اینا همین تفاوت هایی که میگم بین من و شما هست-دو تا دوست معمولی وقتی بخوان جدا بشن شاید پسره اسیب نبینه ولی شما دختری لطیف تری حتما اسیب میبینیسکوت میکنم...فکر میکنم...اره...شاید اسیب دیدم...دلتنگ شدم...ولی انتخاب خودم بوده-اسیبم ببینم انتخاب خودم بودم درسته؟شایدم اصلا شما درست میگی...پس ما نمیتونیم دوست معمولی باشیم....بیشتر از اونم که اصلا سنخیتی با هم نداریم
۹۴/۰۶/۱۷
قبل از اینکه تبدیل بشن به چیز هایی که داشتید!