روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی

طرحی نوشت

زندگی نوشت

داستان های یک پزشک
بایگانی
پیوندهای روزانه
پیوندها

صبحانه

جمعه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۵۸ ق.ظ
دلم میخواد یه روز یه رفیق بهم زنگ بزنه و بگه پایه ای فردا صبح صبحانه بزنیم تو رگ...منم بگم چه ساعتی کجا باشم؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۰
زیرزمینی

نظرات  (۲۶)

۲۰ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۵۸ ایمان
رفیق خاص آیا؟
پاسخ:
هرکی
۲۰ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۳۱ x
سلام

ما که ازین دوستا نداریم ولی ایشالا قسمت شما بشه

پاسخ:
ایشالا قسمت ماهم بشه
۲۰ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۵۹ Sophist
حتما لازمه رفیقت زنگ بزنه
مثلا چی میشه تو بهش زنگ بزنی
پاسخ:
مثلا چیزی نمیشه ولی رفیقی ندارم که انقدر پایه باشه
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۰۶:۰۸ دکتر آقای ح
شماره بده بهت زنگ بزنم

اگه اون ساعت که من گفتم نیومدی چییی؟
پاسخ:
شما بیا شهر غریب من خودم به زور میبرمت صبحونه
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۰۶:۵۸ ایمان
اگه خودت و بازدید کننده ها همه یه شهر بودیم میشد یه قرار صبحانه یا کله پاچه خوری گذاشت.
پاسخ:
اگ همیشد خیلی دوست داشتم این اتفاق بیوفته
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۴۲ ایمان
این اتفاق می تونه رخ بده، اگه دوستان تهران اومدن میشه یه برنامه بذاریم.
پاسخ:
از کجا معلوم که من خودم تهران باشم؟
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۴۷ ایمان
خب من با توجه به شواهد و قرائن و نوشته هات بعید میدونم تهران باشی ولی با توجه به بیشتر بودن جمعیتش و احتمال اینکه تعداد افراد ساکن تهران بیشتر از شهرهای دیگه هست و همچنین بیشتر بودن رفت و آمد میشه به تهران گفتم. حالا یه بار خواستی بیای میشه هماهنگ کنیم. اگر نه که منو دعوت می کنین به شهراتون یه برنامه باشه من سعیمو می کنم برسم.
پاسخ:
بله...دست شما درد نکنه.... چشم دعوت میکنیم
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۰۱ ایمان
باشه پس کی دعوت می کنین؟
پاسخ:
همین جمعه چطوره؟
۲۱ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۰۲ ایمان
ِ
۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۵ معلوم الحال
صبحونه رو معمولن صبح زود همون اول وقتی میزنن. شما هم کشیک دارید زیاد کشش ندید
راستی بفرمایین منزل در خدمت باشیم خانم دکتر قریب (غریب)
پاسخ:
ماهم همون اول وقتی میریم سلامت باشی عزیز گل
۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۹ dr
سلام خانم دکتر خیلی دوست دارم ازتجربیاتت استفاده بکنم...شما تابستونام درس میخوندین؟؟
روزایی که میرفتی دانشگاه چقددرس میخونی؟؟؟
خوابگاه خیلی سخته
پاسخ:
خب هر چیزی اولش سخته...خوابگاهم من باش نساختم ولی همخونه اعتقاد داره خوابگاه از خونه بهتره تا علوم پایه که نه ولی بعدش تابستونا یا کلاس داشتیم یا بیمارستان بودیم عملا باهماه های دیگه سال فرقی نداشت
۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۳۸ ایمان
خوبه جدی بتونم میام، کجا؟
پاسخ:
بتونم نداریم یا میای و پایه ای یا نمیتونی دیگگه
۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۵۰ ایمان
میام :)
پاسخ:
بدبختی تو شهر غریب جایی واسه صبحونه بلد نیستم
۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۰ ایمان
ااا، بیا الکی تعارف می کردی پس! شما همینجوری مهمون دعوت می کنی، تازه داشتم لیست تهیه می کردم برای وسائل سفر
پاسخ:
جعه همین هفته میبینمت
۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۰۳ ایمان
الان آدرسم میخوای بدی حتما میگی ایران سمت چپ، در زرده زیر یک ابر خاکستری
پاسخ:
نامرده هرکی نیاد. ... من شهرو بگم خودت نمیای
۲۲ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۳۴ ایمان
البته حدس میزنم شهرو.. ولی بگو
پاسخ:
شما حدسو بزن حدستو نزدیا
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۰:۲۰ آقای ح
من اسم شهر رو می دونم

به کهگیلویه و بویراحمد نزدیکه
پاسخ:
داری نزدیک میشیا
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۸ ایمان
نکنه بهبهانه؟
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۹ Unknown
البته میخوای چاپ نکن اگه دوس نداری بچه ها کنجکاو بشن و حریم خصوصیت تحت تاثیر قرار بگیره
۲۵ شهریور ۹۴ ، ۱۹:۱۳ ایمان
ااا این آخری رو یادم رفت تیک ارسال نظر خصوصی رو بزنم :D
۳۰ مهر ۹۴ ، ۲۰:۳۸ مهربان
هفت ماهه اینترن شدیم حسرت یه صبحونه درست حسابی پست کشیکی به دلمون موند که موند
ایشالا کشیکهای آینده
پاسخ:
ایشالا
۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۴۰ نیستان
پایه ای فردا صبح بریم بیرون برای همونی که اون بالا گفتی؟
پاسخ:
ممنون از لطفتون
۰۹ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۴۱ نیستان
پایه ای فردا صبح بریم بیرون برای همونی که اون بالا گفتی؟
پاسخ:
هم شهری نیستیم
۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۵:۱۵ نیستان
اولا سلام
دوما این روز قشنگ یعنی میلاد عصاره قران و سلاله ی پاکان!!!!!!!! رو بهتون تبریک میگم.
سوما شوخی کردم شمام جدی گرفتینا. منو نمیشناسید چه بشر عجیب غریبی ام. روم نمیشه با یه دختری درست و حسابی حرف بزنم اونوقت باهاش برم همچین جاهایی. دلت خوشه ها دختر جون.
پاسخ:
اولا سلام دوما واقعا؟؟؟ سوما بزرگ میشی یاد میگیری هنوز کوچولویی
۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۰۹:۵۲ Unknown
مگه امروز ولادت امام حسین(ع) نیست؟ منم بخاطر همین تبریک گفتم. واقعا نمیخواد که واقعا برای چی؟
پاسخ:
واقعا انقدر مذهبی هستی!؟
۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۰:۱۵ نیستان
چرا بهم میگین کوچولو؟ مسخره م میکنین؟
پاسخ:
وا نه مسخره نمیکنم. خب معلومه سنت کمه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم