شب سراب
يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۵۶ ق.ظ
بامداد خمار رو وقتی اول راهنمایی بودم خوندم...درعرض سه روز دوبار پشت سر هم خوندمش و باهاش عاشق شدم و گریه کردم...از دوران راهنمایی که گذشتم اجی دیگه نذاشت عاشقانه بخونم میگفت مغزت رو فاسد میکنه...میدونستم بامداد خمار یه لنگه داره از زبان پسر داستان به اسم شب سراب...بامداد خمار از زبان دختره است...هرچقدر بامداد خمار جذابه شب سراب نیست...ولی ادمو به فکر فرو میبره که دوتا ادم از دوتا دنیا متفاوت همدیگه رو ازار میدن شاید بی هیچ قصدی...فقط دوجور مختلف بزرگ شدن زندگی کردن و فکر میکنن
۹۴/۱۱/۱۸