عاشقانه های دیواری
سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۳۵ ق.ظ
وقتی نیستی تکیه میدهم به دیوار...به جای شانه های گرم تو سرد است...به جای گرمی و شیرینی لب های تو گرمی و تلخی سیگار را تجربه میکنم...سعی میکنم فکر نکنم به مرگ...فکر نکنم به مننژیت...با کام اول دود میکنم مننژیت را...کام دوم دود میکند ترس را...با کام سوم دود میکنم خوابهایم را...کام میگیرم و دود میکنم تنهایی هایم را...نبودت را...نبود دستهایت که دست هایم را گرم کند...نبود عشقی که در زبری دستهایت نهفته بود...
تکیه میدهم به دیوار سرد و عاشقانه هایم را برایش مینوسم ...دیوار سرد و محکمی که این روز ها جایگزین شانه های استوار تو برایم شده است...بیا و ببین عاشقانه هایم ...وقتی نیستی عاشقانه هایم را دیوار به دوش میکشد...میخواند...سبز میشود از این عشق...از حسرت نبودن هایت...تو این روز ها عاشقانه هایت را برای که میخوانی؟...تپش های محکم قلبت را روی سینه چه کسی ارام میکنی...بوسه بر لب های چه کسی میزنی؟...شیرینی دیدار چه کسی دل گرمت میکند؟...سکوتت را چه کسی میشنود؟
بیا و عاشقانم هایم را بخوان...این دیوار به استواری شانه های مردانه ات نیست...این دیوار فرو میریزد زیر بار دوست داشتن هایم...بیا و در اغوشم بکش...بیا تا باهم بگذرانیم این نگرانی ها را...بیا وترس هایمان را دوباره قسمت کنیم...بیاو کنارم باش...دل گرمم کن...
۹۴/۱۲/۱۸