روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

خواهم از دست خودم بگریزم

چهارشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ب.ظ
اولین بار که دیدمت 18سالم بود...روزهای تلخ و شیرینی را سپری میکردم...ان روز ها تنها خواسته ام از دنیا فقط دکتر شدن بود...شدم...شاید نه انطور که تصورش را میکردم...اما فقط چندماه دیگر من یک پزشکم...ان روزها که دیدمت فکر نمیکردم امده ای که بمانی...گاهی بودی گاهی نبودی...با تو خوش اخلاق بودم...با تو گریه کردم...با تو از هر دری سخن گفتم...با تو از از خودم متنفر نبودم....این روزها که دوباره امدی...بیزارم از خودم...شده ام ان دختر عقده ای که از همه متنفر است...شادی را نمیخواهد...خدایش را گن کرده است...اما تو باز اینجایی...درکنارم...باسازی در دست قلبی پر از شادی...لبخندی برلب...واغوشی برای من... شاید 26سالگی زود باشد برای این تصمیم. . شاید دست سرنوشت اینده ای دیگری برایمان رقمبزند...اما اینبار میدانم که توییی که تا همیشه درکنارم میمانی...باتو بودن شاید چیزهای زیادی را از من بگیرد....شاید ارامشی که به من میدهد با همه چیز. برابری کند...برایم مهم نیست....من با تو کنار می ایم... بمان کنارم...مهربان....ارامش به قلبم هدیه کن....بگذار درکنار تو اشک بریزم و سنگینی دست مردانه ات را بر روی شانه ها و قلبم حس کنم....من تو را پذیرفته ام...شاید دیر شاید زود... این است عاشقانههای دختری 26ساله که تمام ارزوهایش را درتوخلاصه میکند و سر تسلیم در برابر این دنیا فرود می اورد پی نوشت:دیگه دل میبندم...میخندم...غر نمیزنم....حسودی نمیکنم...کمک میکنم...سعی میکنم مایه ارامش باشمحتی اگه نتونم...مهمتراز همه نمازمو میخونم توضیح نوشت:من تو این دنیای مجازی برای خودم یه زندگی و یه خونواده ساختم که همه شما عضواشین....گاهیم بعضیا میان قضاوت میکنن توهین میکنن دخالت میکنن که خب مهم نیس...سعی کردم شمارو متوجه منظورم کنم ولی مثل اینکهنشد البته حق هم میدم اگه منم جای شما بودم همین برداشتو میکردم...ولی من در شرف ازدواج نیستم عاشقم نشدم کسیم عاشقم نشده...ادم جدیدیم تو زندگیم نیومده...قضیه نوشتن این متن و مخاطبشم توضیح دادنش خیلی سخته...ببخشید دوستانش یه توضیحم برا دوست معلوم الحال عزیزم....من کجا غر میزنم...کی غر زدم;-)... خب نمیتونم غر نزنم ولی درمورد مسیله ای که باعثنوشتن این متن شد دیگه غر نمیزنم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۲/۰۱
زیرزمینی

نظرات  (۲۲)

امیدوارم به آرامشی که دوست داری و لایق اش هستی برسی.
پاسخ:
ممنون
بعله.نماز خوندن مبارکه. موارد دیگه رو نمی دونم.
پاسخ:
ممنون
خوشحالم که خوشحالی عزیزم.خوشحالم ک حالت خوبه :-)
پاسخ:
مرسی عزیزم


سیگارتم ترک کنی عالی میشه و عالی میشی
پاسخ:
اونقدرا که نمیکشم
سلام خانم دکتر مبارکه دارین ازدواج میکنین؟ایشون هم پزشکن؟یعنی 9سال منتظرتون بودن پس معلومه خیلی دوستتون دارن خیلی براتون خوشحالم دوست داشتن 2طرفه خیلی خوبه من که تا حالا تجربه شو نداشتم
پاسخ:
سلام ;-)
سلام.. وبلاگتون رو خوندم.. چیز عجیبی که هست اینه که در جای جای پست هاتون واژه تنفر به چشم میخوره.. و بیشتر تنفر از مریض هاتون.. بیماری و بیمارستان و همکاران.. اگه اینقدر متنفرید چرا کارتون رو رها نمیکنید؟ اگه عاشق نباشی سنگ رو سنگ بند نمیشه.. چه معلم باشی چه پزشک چه حتی ازدواج کنی.. عاشق نباشی هیچی..
پاسخ:
سلام...تنفر من از مریض هام نیست از مریضیه از بیماریه که باعث عذاب ادم ها میشه...تنفر من از بیمارستان و همکارام نیست...تنفر من از دیدن رنج و عذاب ادم هاست...تنفر من از وقتیه که کاری از دستم بر نمیاد...تنفر من از همکاراییه که عذاب ادم ها رو بیشتر میکنن حرفتون رو قبول دارم اگه عشق نبود الان اینجایی که هستم نبودم
سلام
اگه شما غر نزنید. منم دیگه غر نمیزنم. عروسی تونم پیشاپیش مبارک. کیلیلیلیلیلیییی
من عروسی دوست. منم دعوت کنین. قول میدم یه گوشه بشینم
پاسخ:
سلام :-D :-D :-D :-D
سلام
چقدر خوشهال کننده بود خوندن این پستتون و چقدر حس خوبی داد بم ... :)
امیدوارم که به اون عشق حقیقی که میخواید برسید :)
پاسخ:
سلام ممنون
خوب نیست خام و بی تجربه و پر از تناقض...ببخشید البته رک گفتم خانم پزشک.
خوبه. دوست داشتن دوای دل غمگینه.
پاسخ:
بله
البته این رو باید بگم که کامنت قبلی رو همینجوری نوشتم. گفتم یه چیزی نوشته باشم. حالا ک خوب فکر میکنم میبینم خیلی رو حساب کتاب نگفتم. و خب هر حرفی ک آدم میزنه مسئولیت داره نسبت بهش. دوست داشتن خوبه و دل رو قوی میکنه، ولی دوای هر غمی نیست و خب هر مشکلی یه دلیلی داره که تا برطرف نشدنش باقی میمونه. پس امیدوارم همواره در زندگی تصمیمات صحیح بگیرین.
پاسخ:
ممنون نظر خیلی درست و کاملی بود منم با شما موافقم...امیدوارم خدا مارو به راه راست هدایت کنه
من اسممو نمینویسم یکی از خواننده های قدیمی ام و همجپچنین همکاریم قبلا کامنت میزاشتم اما خیلی وقته که خاموش میخونمتون
کی گفته سیگار بده؟گاهی وقتا میطلبه اصن
مخصوصاوقتی اعصاب آدم مگسی میشه
اینترن ها اعصاب ندارن
پاسخ:
ااا...خب چرا؟خانم یا اقای همکار خب اسمتو بذار من خوشحال میشم
دیگه کمم کم اون گوشه وبلاگت باید تغییر کنه..

من یه دانشجوی پزشکی ام

میشه من یه پزشکم
پاسخ:
<3
عشق بر تو مبارک دکتر جان
هر چه باشد..(پزشکی ، ازدواج و...)
پاسخ:
ممنون
سلام خانم دکتر
واقعا از دست من ناراحتین؟ ببخشید! نمی خواستم قضاوتتون کنم. ولی در هر صورت اشتباهی بود که کردم. دیگه تکرار نمیشه. اصن آدما وب میزنن که غُراشونو تو وبشون بزنن. لااقل توی محیط خندان به نظر بیان.
در هر حال امیدوارم که همیشه شاد باشین و سرزنده
ارادتمند شما, مظلوم الحال(معلومِ سابق)
پاسخ:
سلام...نه بابا معلوم...شوخی کردم...فقط خواستم تاکید کنم من غر نمیزنم...دوستانم تایید کردن که من غر غرو نیستم...شما کمتر گارد باش نسبت به خانما
سلام
چشم.یعی میکنم بازم احترام بزارم. اما به حدش! نه اینکه برن از من به کمیته انضباطی شکایت کنند. اونم برای هیچ و پوچ. نه پیشنهادی نه مزاحمتی. نه....
قبول کنید بعضی دخترای تازه به دوران رسیده درو دهاتی هستن که جنبه هر چیزی رو ندارن. مثل همون پست ج.ن.د.ه گیری تون. اینام میخوان به هرزگی شون ادامه بدن. منم محلشون نزاشتم. اما میخوان غرقم کنند. خب چی کار باید بکنم؟ بشینم و نگاهشون کنم؟ خانوادم بهم گفتن که همیشه به خانوما احترام بزارم. اما اینا دیگه از حدشون گذشتن. شما بگین چه کنم؟ به عنوان خواهر بزرگتر
خواننده ها منتظرن
راستی. منتظر پستای جدید هستیم
سلام بعضی آدما این دنیا براشون کوچیکه باید دنیای برتری متولدمیشدن براهمین نمیتونن مث بقیه راحت بخورن و بلولن، بعضی نوشته هاتوخوندم درون بزرگی داری
پاسخ:
سلام شما لطف داری
تنها باش اما دنیای تنهایی ات را بهاری رنگ بزن
پاسخ:
:-)

عاشقانه های یه دختر 26ساله. خانم دکتر ما که گیج شدیم.
میگین نه عاشق کسی شدید نه کسی عاشق شما. هه هه. این همه از عشق گفتین داستانای عاشقانه همش کشک بود؟

عاشقانه های یه دختر 26ساله. خانم دکتر ما که گیج شدیم.
میگین نه عاشق کسی شدید نه کسی عاشق شما. هه هه. این همه از عشق گفتین داستانای عاشقانه همش کشک بود؟
پاسخ:
خب عشق واقعی نداشتم. نمیتونم تصورشم کنم؟ خب منم دخترم دیگه نیاز دارم به عشق لوس بازی عشوه و خیلی چیزای دیگه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی