یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه... این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست. حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه
بافتنی... دختری که میبافد. خیلی باشکوهه...دختری درحال بافتن...میله های بافتنی ات رابردار با آن کاموای سرخ چند رج دیگر بزن، شالی بباف برای
ان سینه سرخ لرزان روی آن سیم برق در برف
ان سینه سرخ لرزان روی آن سیم برق در برف