مریم
چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۲۹ ق.ظ
از لحظه ای که اورژانس اوردش و روی تخت مریضای بدحال خوابید مریض من بود...بی قرار...صورت خونی گردنبند کولار...خیلی سریع مانیتورو وصل کردم...علایم حیاتی خوب بود ولی خیلی بیقرار بود...مدام میخواست کلار رو باز کنه یه لحظه خواب الود میشد یه لحظه بیدار بود....با کلی بدبختی تونستم اسمشو بپرسم....مریم
روپوش مدرسش نشون میداد باید دبیرستانی باشه...بعد از اینکه کلی باهاش کلنجار رفتم وقتی بک بورد رو پرت کرد کنار...بهم گفت که 16سالشه...استیبل بودن علایم حیاتی خیالمو راحت میکرد اما وقتی خواب الود میشد و فقط به تحریک دردناک جواب میداد نگرانم میکرد...
سریع شرح حال گذاشتم مانیتور اولیه و اوردر اولیه گذاشتم تا دکتر بیاد....از اورژانس پرسیدم جریان چی بوده....
گفت اینا سه تا دختر بودن...سوار ماشین یه پسر جوون میشن پنجاه متر اونورتر با پراید میرن تو دل کامیون...این داغون میشه.... پسره تو بخش بیمارای خوشحال بستری میشه و بقیه دخترا از ترسشون از ماشین پیاده میشن و در میرن...
خندم میگره تو اون هیر و ویر تصادف چقدر ترسیدن از کارشون که در میرن...
خواب الودگی مریم خیلی منو میترسونه... چشم از مانیتور برنمیدارم و هرچند دقیقه میرم و جی سی اس مریض رو چک میکنم...به تحریک درد ناک جواب میده...دکتر میبینتش و کارای اولیش انجام میشه با موبایلش به خونوادش زنگ میزنن...
خونواده مریم میان...پدرش یه متر ریش و مادری چادری و خواهری چادری که روشو سفت گرفته بود...زخم سر مریم 15سانتی متر شکافته که استخوان اکسپوز شده بود ولی فرکچری دیده نمیشد...بدون خونریزی فعال....
میره برای سی تی مغز...درکمال ناباوری من بافت مغز کاملا نرمال استخوان جمجمه هیچ شکستگی نداشت..اما فک تحتانی کاملا دو قسمت جدا شده بود...از وسط دندون های جلو و از زاویه فک...دوقسمت کاملا جدا دیس لوکیشن...
مریم پذیرش شد و رفت بخش جراحی اعصاب...هر روز میرفتم بالا سرش...سی تی دوم هم نرمال بود اما هنوز خواب الود بود...هنوز فقط به تحریک دردناک جواب میداد هماتوم پری اربیت کرد...فقط ابزرو میشد...اقدام دیگه ای براش انجام نمیشد...فقط حمایتی...کم کم بعد از یه هفته هوشیاریش کامل شد...جراح فکر بردش برای فیکس کردن فک...احتمال ریختن دندون ها بالا بود...احتمال دفرمیتی همیشگی بالا بود...ولی خیلی بهتر بود...
تمام این روز ها مریم مریض من بود....مریم دختر بچه ای بود که شاید برای کاری که نمیشه گفت اشتباه یا غیر اشتباه داشت تاوان سختی میداد....
مریم مریض من بود....دختر نوجوونی از یه خوانواده مذهبی...با احتمالا محدودیت خانوادگی و اجتماعی
اما بشنوید از پسری که مریم سوار ماشینش شده بود....وقتی من مریم رو داشتم میدیدم دیدم یه پسر جوون خونین و کلار بسته تلو تلو خورون اومدبالای سر مریم...حال مریم رو پرسید و بیمار بر اومد برش گردوند به تختش...رفتم قسمت مریضای خوشحال و از اینترنش پرسیدم این پسره شرح حالش چیه...گفت 21ساله و خودش داره میگه من انواع مواد مخدر رو مصرف میکنم...
قضاوت علت کار مریم...مقصر بودنش یا اینکه این اتفاق براش خیر بوده یا شر رو هیچ کس جز خدا نمیدونه...معلوم نبود اگه با این پسر به راهش ادامه میداد به کجا میرسید
۹۵/۰۳/۱۲