مهربان تر
شنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۳۹ ق.ظ
زن جوونی نیس...لنگ لنگان وخمیده...انقدر که فکر میکنم مشکل شکمی باید داشته باشه...میشینه کنارم و میگه چندروزه فشارم میره بالا...اومدم فشارمو بگیری...حوصله بحث ندارم که بگم باید نوبت بگیری...دیگه بحثم نمیکنم برو پیش مراقبین فشار بگیر بس که فشار اشتباه گرفتن...میشینه فشارشو میگیرم...فشارش خوبه... شرح حال ازش میگیرم...میگه سه ماهه پریود نشدم و رفتم پیش ماما!!!اینجا که من هستم ماما رو بهتراز متخصص زنان قبول دارن...مامابراش چهارتا امپول پروژسترون همزمان داده...علایم گرگرفتگی و افسردگی میده...اشکاش سرازیر میشه...میگه خیلی بی قراره انقدر که شوهر و بچه هاشو شب قبل زده...قهقهه میزنم...به خنده من میخنده و میگه باور نمیکنی...میگم نگران نباش همه اینا ممکنه علایم یایسگی باشه هرچندسنت کمه ولی قبل از اونهمه امپول باید اول ازمایش هرمونی میدادی...براش داروهاشو عوض میکنم.ازمایش مینویسم و بهش میگم انقدراین دکتراون دکتر نکنه...پیش یه دکتر که قبول داره بره...باهاش حرف میزنم...شرح حال متخصر روانپزشکی میگیرم...تاریخ هایی که میتونه ازمایش بده رو براش مینویسم...گریه میکنه و میگه رفتم پیش اون یکی خانم دکتر سرم داد زده که چرا هرروز میای فشارتو بگیری بیرونم کرده...تورو خدا دعا کن برام خوب بشم بهش میگم چیزیت نیس خوب میشی نگران نباش...خم میشه و دستمو میبوسه...هم شوکه میشم هم ناراحت...دستم و میکشم کنارو میگم لازم نیس این کارو بکنی...اشکاشو پاک میکنه و از اتاق میره بیرون
۹۵/۱۰/۱۸
میخوای بازدیدت رو زیاد کنی؟
یه راه آسون و بدون هزینه واست دارم.
تبادل لینک کن
با وبلاگ من ( چون مخصوص تبادل لینک و افزایش بازدیده )