ارزوهایت را فراموش نکن
چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۴۲ ق.ظ
مریض خانمیه که هر روز میبینمش...بدون نوبت میاد داخل و التماساش باعث بشه ببینمش...ازمایش 4نفرو میذاره جلوم...تک تک و میبینم و انقدر براش توضیح میدم دهنم کف میکنه بهش میگم برو نوبت بگسر تا دارو بنویسم...وقتی میاد داخل میگه مهر کن میخوام برم متخصص...میخوام سرمو بکوبم تو دیوار...انقدر وقت و انرژی گذاشتم که مثال گ.و.س.ف.ن.د. بیاد بگه میخوام برم متخصص...چرا این مردم انقدر نفهمن
بعدش خانم دیگه ای میاد که دختر 10سالش توجهمو جلب میکنه...حرکات و رفتارش...عادی نیس...میپرسم...میگه سابقه تشنج داره... دارو هاشو رو میکنه...میترسم...چک میکنم با چه داروهایی تداخل داره...سیف ترین داروهای ممکن رو بهش میدم...شروع میکنه درد دل کردن...میگه این بچش تشنجیه اون یکی عقب افتادس و سه تا از بچه هاش تو سنین کوچیکی مردن...سوال میپرسه میگه دخترم که عقب افتادس پریود میشه خیلی اذیت میشم دارو نداره؟راهنماییش میکنم که میتونه بره روانپزشک تا دارو بهش بده و پریود نشه...درکنار همه تشکرایی که میکنه میگه برام دعاکن دیگه خسته شدم...بهش میگم میدونم خیلی سخته خدا صبرت بده...
جالبیه مریضا اینه که هیچوقت مارو به دکتری قبول ندارن...حتی اگه خوبشون کنیم...بیشتراز اینکه از ما دارو بخوان التماس دعا دارن...واقعا مسخره است...دیدن این ادما فقط کاری میکنه که بیشتر خدارو شکر کنم
۹۵/۱۰/۲۲
خدا بهت صب عنایت کنه. ند سال دیگه قراره اینجا بمونی؟ :) (به عبارتی چند ماه خدمتی؟!-ورژن پسرونه ش-)