روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

ابستن

پنجشنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۵۹ ق.ظ
نشستم کنارش... من خسته از راه دور مرکز... هپلی و حموم نکرده... اون ریشای نامرتب و موهای بلند شدش... ولو شدیم جلوی تلویزیون و استیج میبینیم... سرمو تکیه دادم به بازوش و دستمو گرفته تو دستش... برنامه رو میبینم ولی نمیفهمم چی میشه... مدام باهاش حرف میزنم...... میگم چقدر نیاز داشتم به دستای زبر و زمختت... گفتم هر چی بشه بازم مطمینم دوسم داری... هیچی نمیگه... تکیه میده بهم... میگه عجب بوی گندی میدی... میگم اره تو هم بو سیر میدی چی خوردی مگه ناهار... میگه بیخود نگو من کلیم پسر جذابیم... باشه پسر جذاب بذار برم لباسارو رو بند پهن کنم و بیام... بلند میشم و کارارو انجام میدم.... خدایا شکرت همین چند ساعت پیش انقدر خسته بودم که ارزوی مرگ میکردم... ولی الان ایستادم و کارای روتین انجام میدم... برمیگردم و بقیه لباسارو میذارم برا شست و شو... چای میریزم... خرما میارم... ازم میپرسه این تابان مثل هایده خوب نمیخونه نه... فقط سرمو تکون میدم... نگاه برنامه نمیکنم... نگاه عکساها میکنم.... گلوله میشم تو بغلت... یاد درسای نخونده میوفتم... یاد شب بیداری هایی که باید بکشم... چای اروممون میکنه و خرما اتیشمون میزنه... حالا این منم ابستن از تو و دوباره درحال نوشتن.... چیزهایی که دوسشون دارم... زندگی فقط بغل کردن نیس ولی من یه دختر بغلیم که همیشه محتاجم به اغوش تو..... محتاجم به دست هایی که دور کمرم حلقه بشن... دروغ نگو... دوستم داشته باش... و بذار توی دلم اقیانوسی از اشک راه بندازم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۷
زیرزمینی

نظرات  (۶)

توصیفت کاملا قابل تصور و حتی دلچسب بود!!
پاسخ:
توصیف ازیه زندگی عادی حرفای عادی و زندگیه روزمره
عجب گریه ناک نوشتی
پاسخ:
گریه ناک نبودا... فقط زندگی عادیه خیلی از ادماس. یه زندگی معمولی. اتفاقا به نظر من خیلیم امید توش بود
زندگی های روزمره شاد...
این خودش خیلیه..
واسه کسی که تنها زندگی میکنه
پاسخ:
اره خب... یه جورایی خوبه عادت کنیم به یکنواختی های روزمره
یه چیزی من حدودای پارسال بود فک کنم اگر اشتبا نکنم وب شما بود
خوندم ک
یکی بود ک دوستش داشتین
بتون گفته بود مردارو معاینه نکنید
این شخص همون شخصیه که ااین حرفو زده ؟
یا کلا من دارم اشتبا میکنم خخ
پاسخ:
این یه نگشته یه تصور خیالیه و اون ادم یه ادم واقعی که ربطیم به هم ندارن
داستانت قشنگ بود...
پاسخ:
ممنونم
زیاد قشنگ نبود.
پاسخ:
ولی من دوسش داشتم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی