روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

اجبار

جمعه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۴۰ ق.ظ
حالا مجبورم مدتی وب دوستام نرم... مجبورم مدتی کامنت براشون نذارم... مجبورم باز شروع کنم... دوباره اقیانوس اشک راه بندازم... دوباره تنهایی تنهایی تنهایی... تازه دوستای خوبی پیدا کرده بودم دوستایی که تازه واقعی شده بودن... حالا باز من موندمو تنهایی... باورم نمیشه... وبمو میخوند وتمام اون چیزارو میدونست و بازم اینجوری اذیتم میکرد... هیچوقت فکر نمیکردم این حجم از بی رحمی رو تو خودش جا داده باشه... خدایا کمکم کن... منو به ادمایی نزدیک کن که قلبشون پر از محبت باشه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۲۶
زیرزمینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی