چشم شور
يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۳:۰۰ ق.ظ
توی مرکز ما 4تا پزشک هست... دوتا خانم طرحی و دوتا اقای قراردادی... من و اون یکی خانم ط حی تو یه جبهه اون دوتا اقا هم تو جبه های هرچی به نفع من باشه... البته خانم طرحی هم همینه ولی خب دیگه بهتر از تنهایی حداقل این هست که هراز گاهی بشینیم و باهم یه حرفی بزنیم... منم که ماشاا... عادت ندارم چیزیو مخفی کنم... یعنی کلا راز داری تو ذاتم نیس... خلاصه درمورد خیلی چیزا با خانم طرحی حرف میزنم و هر جا که اوناز چیزی تعریف میکنه... حتما میترکه... مثلا از پس اندازم گفتم... بانک ورشکست شد... از هتلی که توی سفر گرفتم گفتم... رفتیم اتاقو تحویل بگیریم... یه اتاق غیراونی که رزرو کرده بودیم بهمون دادن... خلاصه که چشم شوری داره... خیلی شور... خدایا مارو از شر چشمای شور درامان نگه دارپی نوشت:دارم میخونم برای دستیاری... نه وقتیدارم که بذارم برای درست نوشتن نه وقتی که درست فکر کنم درمورد چیزایی که میخوام بنویسم
۹۶/۰۳/۲۸