روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

گوشی

سه شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۱۵ ق.ظ
زنگ زدم و باترس بهش گفتم رم گوشیمو دزدیدن ترسیدم از قضاوتش... ترسیدم اگه عکس یا فیلمام پخش بشه چی میگه؟ ترسیدم از سرزنش... ترسیدم از قضاوتش... ترسیدم از غیرت و مرد بودنش... قضاوتم درمورد مرد ها این بود گفت چی شده؟ گفتم گوشیم تو مغازه جا مونده یه دوساعت بعد فهمیدم کجا جامونده بابا رفت و اوردش ولی رمش توش نبود... مغازه دار گفت که خانمی گوشی رو پیدا کرده و بچش شاید رم رو برداشته و وقتی بابا بهش گفته میریم شکایت میکنیم گفت که حالا صبر کنید شاید چند ساعت دیگه بیارش... وسر همون ساعت رم رو اورد ولی ما رفتیم پاسگاه وشکایت کردیم خندید و گفت زیرزمینی میشناسمت حتما قلبت داره از دهنت میزنه بیرون و زمین و زمان رو بهم دوختی که چرا اینجوری شده و غصه میخوری و کلی فکر و خیال کردی سرمو انداختم پایین و قلبم پر شادی شد واسه داشتن مردی که با تمام مردایی که میشناسم فرق داره مردی که کنارمه شانه به شانه نه مردی که خودشو برتراز من بدونه گفت زیر زمینیه عزیزم بیا بغل دختر دروغگو... میدونم چقدرترسیدی ولی دیگه ناراحت نباش من پیشتم خودم کارای شکایتو پی میگیرم... عکست فوقش پخش میشه خب بذار بشه ما که میدونیم جریان چی بوده پس نگرانی نداره دختر کوچولوی من خدایا شکرت برای داشتن مردی که منو مقصر نمیدونه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۳۰
زیرزمینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی