روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

استرس

شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۶، ۰۹:۴۸ ب.ظ
دارم از استرس میمیرم...یکی از مریضا اومده با 22هفته سن بارداری...وتازه جواب کوادری تست رو اورده و یکی از انومالی هاش مثبت شده...ازمایشو من نوشتم...باوجود اینکه خودش دیررفته برای انجام ازمایش ولی حالا دیگه اجازه سقط نداره و حالا من نمیدونم پای من چقدر گیره این وسط...دارم از استرس میمیرم که فردا برم پرونده رو چک کنم و ببینم جریان چی بوده...دوتا الپرازولام خوردم ولی هنوزکه ساعت 2ونتونستم به خیر بگذرونم...خدایا خودت این قایله رو ختم به خیر کن باورم نمیشه یعنی واقعا من فردامیتونم رادیوانکرو انتخاب کنم؟ بعدا نوشت:خدارو شکر...مادر بارداری که مشکل داره هیچ مهری از من تو دفتر چه یاتوی پرونده اش نیس.پرونده کامله و هیچ قصوری از جانب ما نیست ققط یه نوبت پیگیری نشده که ماما باید میکرده که اونم توی زمانی بوده که من مرخصی بودم اصلا...وای خدارو صدهزار بارشکر بعدترنوشت:مادر باردارمون 4 نوبت سقط به دلیل انومالیای مختلف داشته تا حالا.فهمیدیم 19 هفتس رفتیم دنبالش که ببریم امنیوسنتزکنه و درصورت لزوم سقط.که راضی نشد و خودش شوهرش تعهد کتبی دادن که بچه رو دیگه نمیخوان پیگیری کنن و هرجوری باشه میخوان نگهش دارن!!!!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۶/۲۵
زیرزمینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی