روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

دوست داشتن

شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۵۱ ق.ظ
میگم دوست داره؟ میگه نمیدونم میگم چیزی نگفت؟ میگه چیزی که من بفهمم نه میگم یعنی مستقیمم نگفت؟ میگه نه میگم پس چرا من مسقیم میگفتم؟خیلی پررو ام؟ میگه خب دختری بهتره نگی نمیگم که ترس از دست دادن برام بزرگتر و سختر بود...نمیگم درد پا درهوایی برام سخت تر بود میگه پسرا کم پیش میاد خوششون بیاد کسی بگه نمیگم اگه پسر بودم عاشق دختری میشدم که انقدر جسور باشه که بیاد و بگه دوسم داره...شاید واقعا نباید بگم شاید واقعا پسرا هنوز همچین چیزیو دوس ندارن نمیگم که مسخره تر از همه اینا وقتیه که خاطراتتو با یکی دیگه مرور میکنه یکی دیگه رو دوست داری و خواب یکی دیگه رو میبینی...درصورتی که دوس نداری هیچکدومشون باشن کنارت...نمیگم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه...نمیگم ماذا فاذا مغز من؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۱۵
زیرزمینی

نظرات  (۲)

[خیره به افق! ]
پاسخ:
چرا؟
اما وقتی سن میره بالاتر نگاه همه به زندگی فرق میکنه.
البته متاسفانه هرچقدر نسل های جدیدتر به دنیا میان، غرور و خودخواهی و لذت طلبی و تنوع طلبی درشون زیادتر میشه و حس وفاداری کمتر!
پاسخ:
دقیقا منم موافقم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی