روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

...

جمعه, ۲۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۶:۱۴ ق.ظ
اسکار بدترین لحظه امروز میرسه به اون لحظه ای که از ترس نفهمیدن نفرو یهو قلبم پی وی سی میزنه...بعد یهو یه نسیم پاییزی میاد و میخوره به صورتم و بعد یه مشت خاطرات مزخرف تر از خودم نمیدونم از کجا میریزه وسط مغزم...چقدر متنفرم که هیچوقت خاطرات یادم نمیرن پی نوشت:خواهری از اون سر دنیا پیام داده چکار میکنی؟ میگم دارم درس میخونم میگه ارواح شکمت میگم حالا دیگه میگه ارواح عمت امسال قبول شی یعنی این خونواده یه جوری منو باور دارن که هیچ کس باور نداره...خخخخخ
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۲۱
زیرزمینی

نظرات  (۱)

سلام عزیزم ایشالا امسال قبولی
پاسخ:
ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی