روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

خانواده

جمعه, ۵ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۵۵ ق.ظ
امروز که همش خونه بودم خیلی زیاد دلم برای مامان بابا و داداش تنگ شد(همه خونه هستیم ولی خب تنگ شد دیگه) اینکه دعوا کنیم غر بزنیم باهم نسازیم از دست هم حرص بخوریم هم جزیی از یه خونواده بودنه...شاید خیلی وقتا همو ازار بدیم ولی خیلی بیشتر وقتا که شامل همه وقتا میشه همدیگه رو دوس داریم رابطه خونی چیز عجیبیه... پی نوشت:دیشب با منشی بابا و شوهرش حرف میزدیم...گفتم قدر همدیگه رو خیلی زیاد بدونید ما ادما اکثر وقتا قدر همو نمیدونیم و این کاملا جز خصلت های انسانیه...فقط مشکل اینجاس که رابطه خونی شما با والدین و فرزندانتون گسستنی نیست ولی ادم فکر میکنه همسرشو بذاره کنار...کاش میشد یه جوری ادم با همسرشم رابطش خونی میشد این فکرا از بحثای اخیر خواهر وشوهرش میاد پی نوشت 2:داشتم ماجرای رمانتیک و عاشقانه خودمو برای یکی از دوستان تعریف میکردم...چقدر لوس و بیمزه بود به نظرم...داشتم ماجرای عاشقانه یکی از وب ها رو میخوندم چقدر لوس و بیمزه بود به نظرم...بودن یا نبودن مسیله این است؟پای سن وسطه یا هرمونا؟یا واقعا این چیزا لوس و بیمزه است؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۰۵
زیرزمینی

نظرات  (۶)

پای سن وسطه ...
منم از این جایی که وایسادم احساس عاشقانه ی گذشته ی خودم و حتی احساس فعلی دوستان رو لوس ومسخره وبی سر و ته می بینم
پ.ن :شد تو یه پست بذاری من نظرنذارم ؟!
پاسخ:
کار خیلی خوبی میکنی که نظر میذاری.رافایل با من و تو مخالفه میگه ربطی به سن نداره و ربط به ادمش داره
یه جورایی نظر ما و رافایل یکیه ولی جور متفاوتی بیانش کردیم . ما گفتیم سن و گذر زمان رافایل میگه تا ادمش چجوری باشه ...
گذر زمان و سن میتونه انقدر ادم رو تعییر بده که از " یه ادمی" به ادم دیگه ی تبدیل شه .... یکی مثل من میشه یه ادم بی شباهت به گذشته که گذر زمان رو احساس و منطقش اثرگذاشته و کاملا متفاوت باگذشته اش هست یکی هم میشه مثل احسان خواجه امیری که تو سن و سال کم عاشق شده و با عشقش ازدواج کرده و بعد از گذشت بیش از یک دهه همچنان معتقده هر روز عشقش به همسرش بیشتر میشه
پاسخ:
شایدم همینه نمیدونم...شایدم ماهم اگه ادم درستی مقابلمون قرار بگیره بازم برگردیم به همون رمانتیک بازی هایی که الان به نظرمون لوس و بیمزه هستن
نه ربطی به این چیزا نداره بنظرم. یه وقتایی یه چیزایی تو ذهن ادم خیلی بزرگ و گستردست ولی همینکه به زبونش میاری می بینی چقدر سطحی و سادست.. انگار همه چی تو ذهن ادم اگزجرست یا شایدم توی کلام همه چی بی معنی و مسخره به نظر میاد..
پاسخ:
شاید
اون بخش اول پست خیلی قشنگ بود...کلاپست دلنشینی بود

سه تا از عکس هم خونم(پسر کوچولوی برادرم) رو گذاشتم رو به روی تختم در روز هر وقت می بینمش ذوقش رو می کنم ودلم براش پر می کشه
پاسخ:
چه عالی...من که 3 ساله بچه خواهرمو فقط تو فیلم دیدم
چقدر نظر پریا قشنگ و منطقی بود اینجوری بهش فکر نکرده بودم
پاسخ:
اخه من اون موقعا که به زبونشم میوردم مسخره نبود به نظرم ولی الان هست...سه تا دختر غد نشستیم هی با هم بحث میکنیم...خخخ
من که سیدم غد بودنم محسوسه :)) اره ماشاالا هر سه تایی مون.... :))
میدونی کامنت پریا رو خوندم یاد چی افتادم که به نظرم منطقی اومد ؟ یه وقتا تو یه جمعی هستی یه مساله ی ساده ای پیش میاد در لحظه همه منفجر میشن از شدت خنده ... بعدهمون مساله رو واسه کسی که تو اون جمع نبوده تعریف می کنی توقع داری اون ادم بخنده بعد می بینی نه اصلا هم موقع بازگو کردنش طرف واکنش خاصی نشون نمیده و حتی به نظر خودمون هم موقع تعریفش اونقدر جذاب نیست که ما درلحظه خیلی خندیدیم ....
پاسخ:
اوه اوه منم یه دوست سید دارم...خیلی غد و مغروره...اتفاقا منم از حرف پریا یاد همین افتادم...نمیدونم واقعا شایدم تو شرایط وقتی حس کردن فقط وسط باشه جذاب به نظربیاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی