روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

20 ابان

شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۴۲ ق.ظ
همونقدر که دوس دارم تنها برم کافه ...ساعت و تنها بشینم...همونقدر دوس دارم یکی بیاد دستمو بگیره ببره و تو این هوای پاییزی قدم بزنیم حتی اگه حرفی نداشته باشیم که بزنیم...چقدر روحم بی پرواست زندگیه دیگه! گاهی خسته‌ت میکنه،خیلی خسته‌ت میکنه... :) اونقد که دوس داری خودکارتو بزاری لای صفحات زندگیت،یه مدت بری سراغ خودت! هیچ کاری نکنی،هیچکیو نبینی،با هیچکی حرف نزنی،حتی نفسم نکشی... اما مشکل اینجاست،بعد که برمیگردی،میبینی یه نفر خودکارو از لای کتابِ زندگیت بیرون کشیده و تو هم یادت نمیاد کدوم صفحه بودی! گم میشی... :) و هیچی تو دنیا بدتر از این نیست که ندونی کجای زندگیتی...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۰
زیرزمینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی