روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

16 دی

جمعه, ۱۵ دی ۱۳۹۶، ۰۹:۴۲ ب.ظ
خر درونم میگه بیخیال درس بزن تو کار عشق و حال و خونه داری و خرید و گردش و تفریح اون یکی خر درونم میگه اخه خره تو رو که نمیذارن زندگی مستقلی داشتی باشی...حداقل تخصص قبول بشی باز یه مدت مستقل میشی کشیک رفتنو دوست دارم چون تو اون پاویون کاملا پوشیده و بسته تنهام و انگار مال خودمه دور سوم ارتوپدیم یه هفته طول کشید...باشد که موفق باشم...خب بگو مگه مجبوری اخه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۰/۱۵
زیرزمینی

نظرات  (۳)

من تنها انگیزم همین مستقل شدنه مالی و مکانی ِ وگرنه سوم راهنمایی ترک تحصیل می کردم :|||
در روز بارها حالت تهوع می گیرم از حجم و بی سرو ته بودن درس ها ولی خب ...
پاسخ:
اااا...ایول ما چقدر عقایدمون نزدیکه
۱۷ دی ۹۶ ، ۱۶:۴۵ گلادیاتور
با سلام
تنهایی خوبه، ولی تا یه حدی
آخه نمیشه تنهایی
بهش فکر کنید
یاعلی
پاسخ:
سلام باشه فکر میکنم علی یارت
۱۷ دی ۹۶ ، ۱۶:۴۷ گلادیاتور
با سلام
این حس عکس گرفتن از جزوه و درس خوندن جلو دیگران رو درک میکنم.
خدا صبرتون بده به خاطر همکاران
یاعلی
پاسخ:
سلام علی یارت