روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

10 بهمن

سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۶، ۰۸:۳۵ ق.ظ
1.مرده اومده تو اتاق بدون نوبت حین معاینه یه خانم که تو اتاق بوده...وگوشی هم به دستش...بهش میگم بیرون باشید دارم مریض میبینم...باداد و بیداد میگه چی؟برم بیرون؟چرا برم بیرون؟ میگم دارم مریض ویزیت میکنم اگه میتونست همون لحظه شاه رگمو میزد...رفت بیرون بعد از مریض اومده تو میگه یه سونوگرافی بنویس...میگم برو نوبت بگیر...حداقل ده دقه داشت تو اتاق سر من داد و بیداد میکردکه چه خبره چیه واسه سونو گرافی 500 تومن ویزیت بدم...بنویس تابرم ...هی هرروز هر روز پول از ما میخواین...یه خط میخوای بنویسی دیگه چکار میخوای بکنی خلاصه کلی جیغ زدم تا پرسنل اومدن بیرونش کردن بردنش پذیرش ویزیت ازش گرفتن...به مسیول پذیرش میگم فقط دفتر چه اش بیاد داخل خودشو نبینم دیگه... روانین مردم...خدایی اینا تو مغزشون سلول مغزی و نورونم دارن که کار کنه؟یا فقط از چربی پرشده؟ 2.مرده دفترچه اشو گذاشته جلوم تا مهر کنم...از مهرای دفترچه معلومه همش بیرون رفته و هیچوقت تو بهداشت ویزیت نشده...دوتا برگه مهر میکنم...وایمیسه روبروم هر چی فحش بلده نثارم میکنه که چرا هی ما 500 تومن پول بدیم برا مهر(اخه ابله بیمه کاملا مجانی داری بعد میای زر زر میکنی؟اخه خاک بر سر معتاد انگل جامعه...)با جیغای من پرسنل میان از اتاق بیرونش میکنن وبهش میگن قانون بیمه روستاییه و دست ما نیست و میتونی بری فلان جا شکایت کنی(هر چند تو این چیزا خوب عقلشون کار میکنه و میدونن اگه برن پای خودشون گیره)در کمال وقاحت و حماقت بعد از کلی دعوا میاد میگه ممنون خدافظ...معلومه زیر ماسکم چه فحشایی بهش دادم یا بیشتر توضیح بدم؟ 3.شادیه عجیب توی چشماش بعد از دیدن خرس صورتی که هم قد خودش بود وصف ناشدنیه...چقدر دلم میخواست ازش عکس میگرفتم وقتی اون عروسکو بهش دادم...برادرش با دیدن اون حجم از اسباب بازی چقدر خوشحال شد باوجود اینکه توشون ماشین یا اسباب بازی پسرونه نبود...کلی چیز میز بدلی هم مال جوونیا خودم بود بهش داد...رنگی و پر زرق برق بودن...ماحتی یبارم استفاده نکرده بودیم ولی خدا میدونه اون چقدر خوشحال شده بود
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۱۰
زیرزمینی

نظرات  (۴)

می دونی؟ حس می کنم دارم نسبت به فحش ها و داد و بیدادهاشون بی حس میشم! حتی بدتر خودم شروع می کنم جواب دادن!
تو یه ویزیت پونصد تومنی داری، ببین من که گستره ی قیمت هام از ٦٥٠٠ تا ٦٩٠٠٠ تومنه چقدر فحش می خورم! هزار بار هم بگم پولی که میدین توی جیب من نمیره، باور نمیکنن.
پاسخ:
بعید میدونم ادم نسبت به فحش بی حس بشه...من از شیوه ماسک زدن برای خالی کردن خودم استفاده میکنم
فکر کنم من اگه باشم یا پا به پای مریض داد و بیداد میکنم یا انقدر سایلنت میشینم و جوابشو نمیدم تا دهنش بسته شه..
ولی کلا با خوندنش هم سر درد گرفتم :|||
خدا صبرت بده عزیر من..
پاسخ:
ادم یه موجودات روانی سرکار میبینه... کم کم صبر ادم بیشتر میشه ولی اولاش وحشتناکه
ماسک زدن؟ یعنی ماسک می زنی و زیر لبی فوش میدی :-))))
پاسخ:
یس
۱۳ بهمن ۹۶ ، ۱۷:۵۵ معلوم الحال
فقط دفترچه ش بیاد داخل خودشو نبینم

مگه شما فحشم بلدی خانم دکتر؟
پاسخ:
ازز مهربان میتونی بپرسی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی