روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

من

چهارشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۶، ۰۴:۳۰ ق.ظ
تمام کسایی که منو میشناسن از نزدیک متفق القول میگن که من ادم فوق بداخلاقیم...شایدم فوق فوق بداخلاق...خیلی زود عصبانی میشم هر جوری فکر میکنم هیچ کس لایق این نیست که یه نفرباهاش انقدر بداخلاقی کنه...ولی وقتی مریض میشم....همه این بداخلاقیا کلی فوق فوق بهش اضافه میشه...با چیزایی که مادرم از بچگی هام میگه این توی ذات من بوده و هیچ ربطی به محیط نداره... مثلا با وجودی که دختر بچه نازی بودم ولی از اینکه کسی بغلم کنه بدم میومده و جیغ میزدم...از اینکه یه مرد با ریش ببوستم متنفر بودم...ازاین خبرا نبوده که بقیه ذوق کنن من براشون بخندم...یا مثلا کسیو تو بازی های خودم راه بدم... همه بزرگترا میگن زیرزمینی یه دختربچه اروم و بی دردسر بود تا وقتی که میذاشتیش به حال خودش...ولی وای به روزی که میرفتی باهاش بازی کنی یا بچسبی بهش و...جیغ داد و گریه اش میرفت هوا خب من اعتقاد دارم یه چیزایی ذات ادمه...مثلا شما نمیتونید قدتون رو بلندتر کنید...یا مثلا خونوادتون رو انتخاب کنید...ذاتتون رو هم نمیتونید عوض کنید...برگشتن به شهر زادگاه شرایط بداب و هوایی محیط کار وخیلی چیزای دیگه بداخلاقی منو بیشتر کرده...ولی من کلا ذاتم ادم بداخلاقیه و خیلی سعی کردم بهتر بشم ولی نشدم و سعی میکنم باهاش کنار بیام و به جاش به جنبه های مثبتم فکر کنم...مثلا روراستیم مهربونیم خدای همه بندگانت رو از شر بداخلاقیه من حفظ کن هوای این عروس خانم سنت شکن رو هم بدجور داشته باش...منظور رافی جان میباشد...دعاش درمورد من هم همون قسمت تخصصش کافیه...اون کپل بدبخت رو نمیخواد دردام اخلاق نچسب من بندازی به رسم رافی جان هم خدایا کلا شکرت...واسه همه چی...مخصوصا بارونای اخیر...کلا درجریان باش غر میزنم ناشکری نیست فقط غره پی نوشت:کلا خدا منو بکشه راحتتره تا مریض بشم...انقدر بداخلاقی میکنم که برای خودمم قابل تحمل نیستم دیگه پی نوشت 2:مالاکیتی جان گفتم کادو ولنتاینم رسید؟یه سرویس نقره از تهران سفارش داده بودم با قیمت 190 پینوشت3:رفیق رو غافلگیری با هماهنگی خواهرش براش یه انگشتر نقره خریدم و پست کردم...امیدوارم دوست داشته باشه...اخه رفیق دستای ظریفی داره پی نوشت 4:خدایا یه غافلگیری خفنم برا من بفرست...مثلا صبح بیدار شم ببینم 10 کیلو اضافم کم شده و دوباره مانتو هام اندازم شده...الان حتی از تمام پسرایی که میشناسمم چاق ترم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۲/۰۹
زیرزمینی

نظرات  (۱)

سلام
از کامنت های رافی عاشقت بودم
ببین اولین پست که ازت خوندم چقدر از خودت بدگویی کردی الکی الکی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی