روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

خاطرات

شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۲۵ ق.ظ
1.پسری قد بلند ساکت و مبهوت...هیکل ورزیده دستای خشک و زبر...افغانی...شرح حال مصرف مخدر رو نمیده...میگه از خونوادش فقط خودش ایرانه...فارسی مارو زیاد بلد نیس...به صاحب کارش میگم شما بیمه اش نمیکنید؟گفت افغانین بیمه ندارن.خرج دکترش باخودشه.میگم سرم و امپول میتونی بخری؟میدونم که باید سرپاش کنم تا فردا بتونه کار کنه 2.پسر جوون و 24 ساله...خجول و سربه زیر...صدای دورگه...ازش شرح حال سابقه واکسن رو میپرسم.میگه ماه دیگه اعزامه ...لب مرز...سیستان و بلوچستان...میگم تو قلب کدوم مادری که داری دور میشی 3.میگم مادرزادی فلجه؟میگه نه بلند شد راه رفت حرف زد یه سالگی فلج شد دیگه حرف نزد.گفتم علتشو بهش نگفتن؟گفت خرج بیمارستان 3تومن بود نتونستم بستریش کنم.گفتم شما شناسنامه ایرانی نتونستین بگیرین که بیمه باشین؟گفت نه 4.گفتم ناراحتیم داشتین؟خواهرش گفت داره میره کانادا...یه ماه دیگه...ناراحتیش دوریشه 5.بچه اروم و بی حرکت تو بغل مادرش بود...مادر بزرگ و مادر هردو گریه میکنن...پدر عصبیه...شرح حال بچه:دیشب دوبار استفراغ کرده 6.میگه مگه دخترا هم مشروب میخورن؟میگم مگه دخترا ادم نیستن؟میگه یعنی سیگارم میکشن میگم گل ماری جوانا و هرویینم میکشن میگه یعنی تو دیدی میگم اره دوستای خودم سعی میکنم با مریضام بخندم...با بچه ها بازی کنم...یه سوال درمورد زندگیشون بپرسم...یه شوخی درباره کار و زندگیشون...شاید درست نباشه ولی گاهی لازمه مریض دکترو به خودش نزدیک بدونه...(البته مسلما متوجه شخصیت ادم ها و رفتارشون هستم و سعی میکنم شان خودمو احترام رو حفظ کنم) پی نوشت:میهن بلاگ هر روز داره یه مقدار از ارشیومو میخوره.چرا اخه بیشعور؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۲۰
زیرزمینی

نظرات  (۹)

واجب شد اسم شما رو هم بذارم پزشک مهربان
پاسخ:
شما لطف دارین
اون مورد دو اسمش چی بود؟ بگو پدرشو دربیارم اینجا
به خدا منم ننه بابا دارم و دارم در همون منطقه ی نابسامان خدمت میکنم
اتفاقا امروز یه سرباز همشهری شما رو ویزیت کردم
پاسخ:
یعنی واقعا انتظار داری اسم مریضامو بدونم؟؟ حالا سیستانم خیلی بزرگه فقط همونجا که تو هستی نیس که.ولی خیلی کوچولو و گوگولی بود.عین پسرای توی سن بلوغ صداش دورگه بود
سلام...
گاوه دیگه٬ ببخشش.
سیستم اشتباهاتون وارون پذیر باشه.
پایدار باشی دست خدا.
یاعلی
:)
۲۱ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۵۰ معلوم الحال
خانم دکتر گل خوبه؟ مصرفش باید دائمی باشه یا مقطعی؟
از میهن بلاگ کوچ بکنیم یا زوده؟
پاسخ:
من گل نکشیدم ولی میگن خوبه واقعا چرا داره ارشیومو پاک میکنه؟
یه سوال؟ اگه تخصصتون رو گرفتید باز با مریضاتون می خندین؟...با بچه ها بازی می کنید؟..درمورد زندگیشون می پرسین؟...شوخی درباره کار و زندگیشون؟
قبول کنید که فقط برای حال خودمون این کار را می کنیم! تخصص هم که گرفتیم با خودمون می گیم به من چه؟ بزار اون بمیره؟ بزار اون بدبخت بشه اما مهم من هستم! منم که باید پولدار باشم! منم که باید فلان کشور اروپایی مسافرت برم!منم که باید شاد و خوشحال باشم.... البته استثنائات همه جا هست! به دل نگیرید! وضع اکثریت همه ی ما شده این: چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است....
پاسخ:
خب این به تخصص خیلی ربط نداره ولی به سن و سال و روحیه ادم ربط داره...نمیدونم در اینده چجور ادمی بشم ولی سعی میکنم ادم خوبی باشم تا اول نسبت به خودم حس خوبی داشته باشم بعد بتونم به کسی کمک کنم. همه ادمها تو زندگی اول خودشون براشون مهمن و اول خودشونو دوس دارن نه؟این ذات همه ادمهاس.شما در معرض مرگ یا سختی باشین.جون خودتون رو ترجیح میدین.اینو از خودم نمیگم که در معرضش نبودم.از کتابهایی که درباره جنگ خوندم میگم.من به این نمیگم صفت بد میگم ذات انسان ها هرچند درکش برایخودمم سخته
این حسی ک ازش حرف زدین,تــهِ همون حسیه ک میخوام به تموومه طفلایِ مراجعه کنندم داشته باشم..تــهِ آرزومه...میشه گفت"انسانیت"؟چیزی ک خیلیا بلدش نیستن...
پاسخ:
ادم بودن و موندن خیلی سخته.روزا که سخت میشن زندگی که سیاه میشه ادمیت خودمونو کم کم از دست میدیم...ولی شاید این گناه هیچ کس نیست
ممنون که درباره میهن بلاگ نوشتی
سریع رفتم دارم برای پشتیبان گیری از مطالبم
من مطالبم که مهم نیستند ولی برای خودم ارزشمند هستند رو خیلی دوست دارم
تازه دیشب متوجه شدم میهن بلاگ از مطالب قدیمی تر شروع کرده به خوردن
پاسخ:
ای وای.یعنی از شما هم؟
۲۳ مرداد ۹۷ ، ۰۸:۲۶ فتل فتلیان
سلام
این خاطرات خوبه بنویسید
کوچ کنید بیاید بیان من خیلی وقت نیست ازش استفاده می کنم ولی خوب ازش راضیم
پاسخ:
سلام.نمیدونم چکار کنم.فعلا که چندجا سیو کردم نوشته هامو

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی