روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

گذشته

پنجشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۷، ۰۸:۰۶ ق.ظ
یه دفتر پیدا کردم که خواهرم خاطرات بعضی روزای نامزدی ایشو نوشته...چقدر پراز حسای خوبه...7سال پیش بود...یعنی همسنای الان من...ولی اون حس ها انقدر از این روزای من دوره که حتی نمیتونم تصورش کنم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۵/۲۵
زیرزمینی

نظرات  (۳)

خانم دکتر جون سلام
الان شما حدودا ۲۸ ساله ای
منهم حدودا ۲۷ ازدواج کردم.و ادم خاطره نویسی هستم .خودم که برمی گردم خاطرات نامزدیم رو می خونم تعجب می کنم از خودم.
گذر سالهای زندگی اونقدر تاثیر میذاره که همه مون از خودمون متعجبیم
شما هم حق داری عزیزم
انشالا به وقتش و به لیاقتتون دوباره فردی که ارزش احساسات لطیف شما رو داشته باشه بیاد ...قطعا دوباره همه ی اون احساسات و زیباترش در وجودتون بیدار میشه
پاسخ:
سلام.خب درک کردن چیزی که تجربه اش نکردم سخته.و البته ذات ادم ها هم فرق داره و سعی میکنن خودشونو برای چیزای مختلفی اماده کنن و چیزای مختلفی به دست بیارن.ولی باید صبر کرد و دید قسمت چیه.
اگه چیزای مورد دار داره واسه منم بفرست
پاسخ:
نخیر فقط عاشقانه داره
حیف شد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی