فیلم
سه شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۷، ۱۱:۱۷ ق.ظ
وقتی نشستم تو ماشین نگاهش کردم و گفتم چرا انقدر عرق کردی وسط زمستون؟
زد زیر خنده...سرخ شد و دستمو گرفت محکم گذاشت روسینه اش...گفت دارم سکته میکنم ...دستمو محکم فشار داد همونجوری که دستش میلرزید
گفتم چی شده؟
گفت به مامانت گفتم عاشق دخترشم
خندیدم و گفتم خاک بر سرم چجوری روت شد؟حالا مامانم میکشه منو
خندید و گفت یه جوری مامانت بهم چشم غره رفت که خودم اونجا سکته کردم
هر چند تو دلم میترسیدم از عواقبش ولی یه جوراییم هم قند تو دلم اب شد
پی نوشت:این یک داستان واقعا خیالی است!
تاحالا کسی اینجوری به پدر مادرتون گفته خاطر خواهتون شده؟حستون چی بوده؟واکنش بزرگترا چی بوده؟
۹۷/۰۵/۳۰
اصن کسی جرات نمی کنه مستقیم بیاد وسط