روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

اتفاقات خوب وبلاگی

چهارشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۷، ۰۴:۱۵ ب.ظ

هرچند هنوزم هیچکس برام یه کامپیوتر surface یا یه گوشی galexy note 9 نخریده ولی این چند روزه کلی اتفاقات خوب افتاد و من کلی خندیدم.پری روز که یکی از دوستان وبلاگی زنگ زد و من 20 دقیقه لا ینقطع خندیدم.دیروز 11 ساعت بدون وقفه خوابیدم(8شب رو کتابام خوابم برد و 7 صبح به زور بیدار شدم)گیاهی که سفارش داده بودم رسید...رفیق زنگ زد و از نگرانی درم اورد که حالا بعد میام تعریف میکنم...لاله برام کامنت گذاشت و یکی دیگه از دوستان امروز سوپرایزی زنگ زد و با اونم یه ساعتی چرت و پرت گفتیم و خندیدیم و یاد جوونیامون کردیم...خلاصه دوروز خیلی کم درس خوندم ولی کلی اتفاقات شادی اور افتاد ...که مطمئن بشم تنها نیستم و کلی دوستای خوب دارم و این چقدر خوبه...هرچند دوس دارم با همشون بیشتر حرف بزنم ولی چون همشون گیر زندگی های خودشون هستن دوس ندارم مزاحمشون بشم.همه سر کارن...زندگی دارن ...شوهر و بچه دارن ...یا رابطه ای دارن...خلاصه اینکه دیروز و امروز کلی سر حال شدم...

اخرین اتفاق خوبم اپ کردن ایکس عزیز بود...بیشتر اپ کن عزیز جان

پی نوشت:یادم رفت بگم هتل ترانسیلوانیا 3 رو هم دیدم و کلی خندیدم

پی نوشت:خانم دماغ عملی نمیددنم چه اصراری داره منو از همه چی اگاه کنه...لیست قبولی بچه های دانشگاه رو تو تخصص برام فرستاده...و من مثل احمقا یک ساعته که دارم گریه میکنم...بابا خب برا خودت بدون چکار من بیچاره داری...اه تف تو هرچی دخترو زن و هرمونای زنانونه و از این مزخرفات هست بکنن

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۰۲
زیرزمینی

نظرات  (۴)

۰۲ آبان ۹۷ ، ۱۷:۵۹ معلوم الحال
زندگیت پر از اتقاقای خوب باشه همیشه :)
پاسخ:
ممنون همینطور برای تو
سلام خانوم دکتر دوست داشتنی
ببخشیدا ولی من میگم عب نداره دو روز هم کمتر درس خوندی.همه ی اونایی هم که وقتت رو گرفتن ببخش عزیزم
لاله جون همون خانوم دکتری هستند که اطفال خوندن؟؟من که هیچی نمی فهمم از پزشکی(حتی مختصری از بدن انسان) ولی به همه ی تخصص ها و کلا پزشک ها حق میدم.مخصوصا اطفال که کوچولوهای طفلکی هیچ دفاعی از خودشون ندارن.خیلی کوچولوها حرف هم نمی تونن بزنند که دردشون رو بگن و شرح حال بدن
می دونی که نیکان آفت زده و اخرین بار دوباره دیشب بردیمش پیش همون آقای دکتری که تو شهر ما اصلا معروف نیست مطبش همیشه خلوته و مردم ناآگاه ما بهش میگن بی سواده (موسوی)ولی من دوستش دارم چون دستش برای نیکانم همیشه خوبه.از نوزادی همیشه خوب بوده و ما تو تعطیلات و روزهایی که ایشون نیستند مجبور میشیم بریم بیمارستان کودکان
اون روز بهتون کفتم بردمش پیش اون متخصص خیلی معروف و معتبر اطفال شهر که خودش درمونگاه داره و  با اینکه بچه تب داشت و بهش گفتیم دائم تب داره معاینه کرد و گفت هیچ عفونتی هیچ جا نداره ولی دیشب که بردیمش پیش موسوی تا علایم رو گفتیم و معاینه کرد اصلا قبل از معاینه از روی ورم دهانش و لثه هاش متوجه شد دهانش عفونت داره و از تب دائم هم گفت هرپس نوع ۱ کودکان گرفته و هرسوالی پرسیدیم کاملا توضیح داد البته وقتی گفت هرپس من خیلی ترسیدم امادکتر گفتند که در کودکان و نوع ۱ با اونی که شما فکر می کنید خیلی فرق داره
البته فورا هم متوجه شد که بچه دندون جلویی بالاییش که روکش بود لق شده بود رو کشیدیم و دید که پشت اون دندون داره درمیاد و باز دید که کلا چندتا دندون دایم  از بغل ها هم انگار داره درمیاد.و گفت این ورم و عفونت باعث میشه ترکیب هایی که دکتر قبلی داده اصلا اثر نکنه چون دندون ها هم می خورن به لثه ها و دوباره ویروس هرپس بیرون میاد
خلاصه یه پنی سیلین ۶.۳.۳ دادن که زدیم براش و یه شربت دیفن هیدرامین که یه قرص آی تریپتیلین توش حل کنیم و هربار که به بچه می خواهیم بدیم یه کپسول تتراسایکیلین ۲۵۰ محتویاتش رو توی ۷سی سی حل کنیم براش بدیم .الحمدلله عفونت و ورم کمتر شده و دکتر موسوی هم گفتند که این پنی سیلین در طول یک ماه کم کم آزاد میشه و یه دونه اش کافیه
درسته هنوز خیلی درگیرم.همش با بچه گریه می کنم.فقط عصری بردمش سینما تا فیلم آهوی پیشونی سفید۲ رو ببینه که توصیه می کنم بعد از امتحانت ببینی .خیلی با حال بودخیلی شاد
لاله جان حق با شماست خانوم دکتر. 
دیشب هم تو کانال مدرسه بچه که مامان بچه ها ایجاد کردن یه خانمی اومد نوشت شبکه سلامت گفته به هیچ عنوان داروی زادیتن که تقلبیش اومده به بچه ندید و اضافه کرده همچنین به طور کلی زادیتن و دیفن هیدرامین تو خواب باعث مرگ بچه میشن.درحالیکه من اون موقع داده بودم طبق دستور پزشک دیفن هیدرامین رو دوبار با فاصله سه ساعت به جای ۴ ساعت که تسکین پیدا کنه و تا ساعت سه صبح گریه کردم و 
چه دردسرتون بدم که پمفیگوس وولگاریس خودم که تقریبا بهتر شده بود الان کاملا فعاله و دهان خودم و گلوی خودم پر از زخم شده و ۱۵۰ پردنیزولون شروع کردم البته روزی ۵ بودم ولی دراین حالت دوباره باید از ۱۵۰ شروع کنم.خودم هم با درد ولی دارم می خورم اما بچه رو با مصیبت به خوردش میدیم.
دکترها حق دارن نگران تجویزشون باشند اما ما همین جا یه دکتر اطفال داریم که تو مطبش یه دستگاه بخور سرد گذاسته که من خودم تو خونه دارم و مریض هر چیش باشه حتما دستگاه بخور براش تجویز می کنه و حتما ۵ جلسه می کشونتش مطب و برای هر بار ویزیت سه بار دستگاه بخور تزریقات چی براش میذاره هربار ۱۵ تومن می گیره
من اون بار بچه مریض بود ناچاری بردم پیشش و دستگاهم خونه خواهرشوهرم بود که امانت برده بود و درحال اسباب کشی بود مزاحمش نشدم بگیرم ولی بعد از چندین جلسه بچه ی من هیچ تغییری نکرد آخرش بردم پیش موسوی با نسخه ی خود موسوی که تمام شهر ازش بد میگن(از جمله خواهرشوهرم که مسئول بخش هست تو بیمارستان کودکان قم) و بقیه ولی بچه ام خوب شد
ای وای چقدر دلم پر بود چقدر تایپ کردم.انگشتم درد گرفت.خخخخخخخ
برم بقیه شام بچه رو بدم
پاسخ:
یعنی با این توصیفاتی که کردی حتما با اون بستنیه بدتر شده و میخوای کله منو از بیخ بکنی...خخخ...والا من خیلی در جریان این دوتا بچه ای که مردن نیستمو و از اینور اونور میشنومم و یکی از قدیمی ترین دکترا دکترشون بوده و چیزای مختلفی برای مرگشون گفتن.ولی خب لاله بهتر میدونه ولی تو کتاب ما نوشته دیفن زیر 6 سال ندین ولی نمیدونم تو کتاب متخصصا چی نوشته...خب همینکه با اون دکتر خوب میشه خوبه دیگه...بیشتر از هر چیزی رابطه دکتر و مریض مهمه تا تشخیص و حتی درمان گاهی...خلاصه پست وبتو خوندمو گفتم مزاحمت نشم حتما سرت شلوغه و از کندگی سرم جون سالم به در ببرم...خخخخ...یعنی دیگه عمرا از من سوال بپرسیا....خخخ...اخه منم بی تقصیرم کاری که استادمون میکرد رو بهت گفتم.من خودم بچه بودم مریض بودم بابام سوهان خرید مامانم نمیذاشت بخورم بابام گفت بذار بچه بخوره از گرفتگی صدا که نمیمیره ولی اومدیم و فردا مردیم این بچه گشنه از دنیا رفت.منم کلی سوهان خوردم چون عاشقشم و تا یک هفته صدام قطع بود ولی می ارزید.اونقدریم که نیکان با خوردن بستنی خوشحال شد بازم می ارزید پس منو خیلی دعوا نکن.
تازه ام انقدررررررخوشحال شدم که دوستان این چند روز هی بهم زنگ زدن که نگو...
خوندی کامنتای لاله رو؟اصلا ادم یه جور بدی عاشقش میشه
داداشم میگفت اطفال نرو استرس داره گفتم اتفاقا من تصمیم گرفتم بزنم جراحی که خوومو تو دریای استرس غرق کنم...خخخخ
من برای همیشه تا ابد مدیون تو هستم بابت بستنی عزیزدلم
اتفاقا بستنی رو که یخ ندادم.آب کردم دادم.ریختم تو حلقش مستقیم
تازه این کره خر مگه یه دونه لیوانی کوچولو ۵۰۰ تومنی رو کامل خورد؟؟نه جانم من سه تا و نیم خوردم ولی بچه نصف یه دونه اونهم با تلاش های من که واقعا ریختم تو حلقش
اما خوشحالی و شعفی که اون شب باهم داشتیم ارزشش دنیادنیا بود.ببین من و نیکان عاشقت شدیم .همش هم منتظرم فرصتش پیش بیاد ایشالا یا شما بیای اینجا یا ما خدمت برسیم شما دوتا به ویژگی های مشترکتون دسترسی داشته باشید
بعدش هم دکتر موسوی هم بستنی رو گفتم گفت اب شده و به مقدار کم هیچ مانعی نداره.
ببین روحیه از تغذیه و دارو مهم تره.ما اون شب روحیه گرفتیم در حد لالیگا با اون حرفای زشتی که گفتیم.
منظورم این بود که خانوم دکتر  لاله جان حق دارن.ایشون بسیار مهربان هستند که تفکرشون این هست.که استرس دارن.چون خودشون رو جای مادر بچه قرار میدن.یعنی چه مادر نمونه ای هستند یا خواهند شد.الهی خداوند پشت و پناهشون باشه هرحای ایران که هستند.من براشون و برای خودت عمیقا و قلبا آرزوی موفقیت دارم.

پاسخ:
منم عاشق شما و روحیه شما شدم و توی تصمیمم راسخ تر شده واسه همون کاری که بهت گفتم...اون شب به منم خیلی خوش گذشت و از اون شب با وجودی که میدونم پسر بچه ها خیلی تخسن ولی دلم میخواد نیکانو بغل کنم...پسر دوستم انقدر مهربون بود 2 سالش که بود خودش اومد سمتم خودشو ول کرد تو بغلم و دیگه درنمیومد...مهربون بود و اصلا غریبی نمیکرد
آخه خودم قربونت برم کاش آدرست رو داشتم بهترین سوهان قم رو تولید روز که خیلی خیلی خوشمزه هست رو برات تیپاکس می کردم.
الان عاشق باباتون هم شدم.چون منهم مثل باباتون فکر می کنم و تازه بابای من  هم خدابیامرز همینطور فکر می کرد 
من خودم هم عاشق سوهانم .خیلی و به همین خاطر همه ی سوهان ها رو امتحان می کنم و می دونم کدوم مارک از همه شون خوشمزه تره.خدا شاهده دیگه سوهان نمی خورم تا برات سوهان بفرستم.
می دونم وضعت خوبه و خودت پولداری بابا.ولی اسم سوهان که میاد من دلم می خواد من برای عزیزانم بخرم بفرستم

پاسخ:
شما سوهان بخوری انگار ما خوردیم...حالا یبار اونورا تهران اومدم میپرسم ازت ببینم چی بهتره.ما سوهان محمد رو دوس داشتیم که خیلی سخت پیدا میشد تهران ولی چند باری خریدیم به نظرمون خوب بود...یه سوهان از بلداجی شهرکرد خریدیم وای اونم عالی بود.اونجا هم خودشون درست میکنن.اونم خیلی خوب بود.عالی بود.ولی اسمش یادم نیس.یه مغازه ای بود همینجوری گذری رفتیم ولی عالی بود سوهانش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی