روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

68روز تا دستیاری

جمعه, ۲۳ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۵۴ ب.ظ

شنیدین میگن خدا خرو شناخت بهش شاخ نداد...

بنده یه عدد خرم که خدا بهم شاخ داده...

از تو خونه تکون نمیخورم روزی چقدر درس میخونم...کلی به خودمم روحیه میدم...اخر هیچی...

خب اخه خر خدا...کلا 2تا نرون داشتی 18 سالت بود خِر خدارو چسبیدی که یا پزشکی یا هیچی بعد حالا موندی تو اینهمه درس سخت عین خر

انقدر این چند روز گریه کردم که فکر کنم اخرین بار که انقدر گریه کردم وقتی بود که شکست عشقی خورده بودم...یا شایدم اوایل اینترنیم...

خلاصه که خدایا خیلی چاکریم که تو 18 سالگی به این خر شاخ دادی...ولی الان این خر تو گل گیر کرده با این دوتا نورونش نمیدونه چکار کنه...یعنی ای کیو اون خر بدبختم از من بیشتره

والا مردم با ده تا پسر در ارتباطن یه هفته مسافرتن یه هفته مهمونی...اخر چه نمره هایی میارن...اونوقت این دوتا نورون فلک زده من بدبخت یه جوری به روغن سوزی افتادن که تا روز امتحان همین دوتا هم میسوزن

ای بابا...خدایا شکرت...ایشالا راضی میشم به رضات

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۹/۲۳
زیرزمینی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی