خواهر
پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۳۱ ب.ظ
انقدر دلم برات تنگ شده که دارم فکر میکنم با این وضع دلار هم که شده برم ترکیه دنبال ویزا و بعد سفربه کانادا...دوس دارم بشینم حرف بزنیم هرچی از دهنت در میاد بارم کنی عصبانی بشم هرچی از دهنم در میاد بارت کنم بعد بشینیم گریه کنیم...اخرم من شوهرتو فحش بدم بعدم ول کنیم بریم بازار...
نمیدونم اونجاهم ادما وقتی عصبانی و ناراحتن میرن بازار یا نه؟کاش یه روز مادر نبودی زن نبودی فقط خواهر من بودی...کاش بغلت میکردم همونجوری های های گریه میکردم اخرم تو کلی دری وری بارم میکردی...سی و چند سالگی خیلی زود نیست برای همسر بودن و مادر بودن؟ .. .کاش یه روز فقط بخاطر من فقط خواهر بودی...این روزا چقدر شبیه مامان شدی
پی نوشت:دیشب یا هزارتا زبون بهش گفتم دلم میخواد باهات درد دل کنم به شرطی که حالمو نگیری...نمیدونم نفهمید ویا فهمیدو نذاشت حرف بزنم
۹۷/۱۰/۲۰