روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

سلول

يكشنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۹، ۰۹:۱۳ ب.ظ

و موجودی در من رشد میکند...ناخواسته...نادانسته...نادرست

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۹/۱۲/۱۷
زیرزمینی

نظرات  (۳)

۱۸ اسفند ۹۹ ، ۱۰:۴۳ ربولی حسن کور

سلام

مبارکه

خوشبخت باشید

ای جاااااانم باردار هستین خانوم دکتر؟

 

یعنی باردارید !!!

 

نمی دونم بگم مبارکه یا نه .... وقتی 19 سالم بود  من به خودم  قول دادم هرگز و هیچ وقت بچه ای به دنیا نیارم چون زندگی سراسر درده و من نمی خوام اون بچه درد یکشه اون موقع کتابی خونده بودم که نوشنه بود : بزرگنرین جنایتی که یک بشر مرتکب میشه به اون بچه ای است که به دتیا میاره و  دوست داشتن یک بچه یعنی به دنیا نیاوردن اون بچه . من بزرگتر که شدم درد هام عمیق تر شد فهمیدم یعنی چی ... ولی حتما یه دختر بچه به سربرستی می گیرم تا اونو شاد تربیت کنم چیزی که خودم نبودم .

 

اگه باردارید امیدوارم سلامت باشید جفتتون و اطمینان دارم مادر عالی میشی رخساره جان !!

 

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی