روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

۳۴ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۳دی
هنوزم در حد مرگ عصبانیم ولی حداقل با رفتن اون کیک تو زباله قلبم اروم شده... اگه یه رفیق تو این شهر داشتم حتما حتما امشب نمیرفتم خونه چقدر بد عصبانی میشم ... بدیش اینه که وقت ندارم که برم یه جایی یه بادی به کلم بخوره تا یکم اروم بشم خیلی دوست دارم بدونم دراینده با زنشم همین کارو میکنه؟خیلی دوست دارم بدونم زنش چه واکنشی نشون میده...خب تجربه ثابت کرد من ادم زندگی مشترک نیستم واسه همین نمیتونم نظر بدم مرض نوشت:امروز مریضه اومده تو اوج شلوغی یه ازمایش گذاشته جلوم.میگم قند داری میگه نمیدونم میگم فشار داری میگه نمیدونم میگم قرصات کو میگه نیوردم میگمقرص میخوری میگه گاهی میگم قرص قند و فشار میخوری.میگه گاهی چند ماه پیشم که تموم شد دیگه نخوردم خوب شدم...بعد فاصله ما 30 سانتی متر بود ؤ اون یه جوری موقع حرف زدن داد میزد انگار 100 متر فاصله داریم.هی بهش میگم داد نزن.بعد دراینجور مواقع صدامو از طرف مقابل بلندتر میکنم و پرتش میکنم بیرون.بس که اعصابمو خرد کرده بش میگم برو یه ماه دیگه ازمایش بده بعد بیا.یه ده دقه دیگه داد و بیداد کرد و به زبون خودشون میگف فکرکردی کی هستی که دارو نمینویسی!!!فکر کردی دختر خ.ا.م.ن.ه.ا.ی هستی که ماسک میزنی!!!! خب این ادم دیگه اسمش مریض نیست اسمش کسیه که مرض داره...درد داره مریض نوشت:به مریضه میگم بواصیر داری؟میگه نه همورویید دارم!!!میگم عمل کردی؟میگه اره کارشم خیلی خوب بود حتی عمل زیبایی هم کرد!!!
زیرزمینی
۱۳دی
هنوزم در حد مرگ عصبانیم ولی حداقل با رفتن اون کیک تو زباله قلبم اروم شده... اگه یه رفیق تو این شهر داشتم حتما حتما امشب نمیرفتم خونه چقدر بد عصبانی میشم ... بدیش اینه که وقت ندارم که برم یه جایی یه بادی به کلم بخوره تا یکم اروم بشم خیلی دوست دارم بدونم دراینده با زنشم همین کارو میکنه؟خیلی دوست دارم بدونم زنش چه واکنشی نشون میده...خب تجربه ثابت کرد من ادم زندگی مشترک نیستم واسه همین نمیتونم نظر بدم مرض نوشت:امروز مریضه اومده تو اوج شلوغی یه ازمایش گذاشته جلوم.میگم قند داری میگه نمیدونم میگم فشار داری میگه نمیدونم میگم قرصات کو میگه نیوردم میگمقرص میخوری میگه گاهی میگم قرص قند و فشار میخوری.میگه گاهی چند ماه پیشم که تموم شد دیگه نخوردم خوب شدم...بعد فاصله ما 30 سانتی متر بود ؤ اون یه جوری موقع حرف زدن داد میزد انگار 100 متر فاصله داریم.هی بهش میگم داد نزن.بعد دراینجور مواقع صدامو از طرف مقابل بلندتر میکنم و پرتش میکنم بیرون.بس که اعصابمو خرد کرده بش میگم برو یه ماه دیگه ازمایش بده بعد بیا.یه ده دقه دیگه داد و بیداد کرد و به زبون خودشون میگف فکرکردی کی هستی که دارو نمینویسی!!!فکر کردی دختر خ.ا.م.ن.ه.ا.ی هستی که ماسک میزنی!!!! خب این ادم دیگه اسمش مریض نیست اسمش کسیه که مرض داره...درد داره مریض نوشت:به مریضه میگم بواصیر داری؟میگه نه همورویید دارم!!!میگم عمل کردی؟میگه اره کارشم خیلی خوب بود حتی عمل زیبایی هم کرد!!!
زیرزمینی
۱۱دی
انقدر دوست دارم بیاد بگه :مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه شما هم خیلی اسمتونو دوس دارین یا فقط من مریضم؟ معلومه تاریخ امتحان معلوم شده چقدر استرس گرفتم یا بیشتر توضیح بدم؟! دیگه کینه اش از دلم بیرون نمیره...حالا تمام دنیا هم بیان بگن شوخی کرد غلط کرد...تو لجبازی تو فمینیستی...دلم واسه پولی که خرج کردم نمیسوزه...دلم برای اونهمه وقتی که تو خستگیم با تمام استرسی که دارم براش گذاشتم میسوزه...گاهی وقتا ادما واقعا بی لیاقت میشن...امشب نذاشتن ولی فردا صبح وقتی همه خوابن اون کیک مستقیم میره تو اشغالی
زیرزمینی
۱۱دی
انقدر دوست دارم بیاد بگه :مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه شما هم خیلی اسمتونو دوس دارین یا فقط من مریضم؟ معلومه تاریخ امتحان معلوم شده چقدر استرس گرفتم یا بیشتر توضیح بدم؟! دیگه کینه اش از دلم بیرون نمیره...حالا تمام دنیا هم بیان بگن شوخی کرد غلط کرد...تو لجبازی تو فمینیستی...دلم واسه پولی که خرج کردم نمیسوزه...دلم برای اونهمه وقتی که تو خستگیم با تمام استرسی که دارم براش گذاشتم میسوزه...گاهی وقتا ادما واقعا بی لیاقت میشن...امشب نذاشتن ولی فردا صبح وقتی همه خوابن اون کیک مستقیم میره تو اشغالی
زیرزمینی
۱۱دی
مکالمه پیامکی من و رفیق جان من:دوست دارم عنووووووو اون:کثافط منم عاشقتم گوزوووووووو مدیونید فکر کنید این پیام ها در توالت تبادل میشده پی نوشت:تف به این زندگی...ازمون دستیاری یه هفته افتاده جلو و حالا من ده روز وقت کم دارمبرا دوره نمیدونم چه گلی به سرم بگیرم...این مسخره بازی ها هم از یه طرف دیگه...اه...سال کنکورمونم دوماه مونده به کنکور همین مسخره بازیا بود
زیرزمینی
۱۱دی
مکالمه پیامکی من و رفیق جان من:دوست دارم عنووووووو اون:کثافط منم عاشقتم گوزوووووووو مدیونید فکر کنید این پیام ها در توالت تبادل میشده پی نوشت:تف به این زندگی...ازمون دستیاری یه هفته افتاده جلو و حالا من ده روز وقت کم دارمبرا دوره نمیدونم چه گلی به سرم بگیرم...این مسخره بازی ها هم از یه طرف دیگه...اه...سال کنکورمونم دوماه مونده به کنکور همین مسخره بازیا بود
زیرزمینی
۰۹دی
مریض1:متولد69 مثل من بارداری 5 و بزرگترین بچه 10 ساله...میگه نمیدونم چی شد این اخریو حامله شدم مریض2:متولد 69 بارداری 6.میگم برو لوله هاتو ببند میگه فقط سه تا بچه دارم مریض3:متولد 82 بارداری دوم.بهش میگم چقدر درس خوندی میگه تا ششم.میگم خب برو درستو بخون بعد از زایمانت میگه درس برا چیمه مریض4 :برام یه معجونی اورده که اینجا برای به اصطلاح کمر مرد ها استفاده میشه...یعنی برای ادم هایی که میل ج.ن.س.ی کمی دارن.ولی فقط برای مردها...بعد تمام مواد غذایی کرم توی این معجون وجود داره...انقدر به نظر من گرمه که حتی بهش دست بزنی حرارت داره چه برسه بخوریش...مونده بودم به مریضه چی بگم واقعا!!!
زیرزمینی
۰۹دی
مریض1:متولد69 مثل من بارداری 5 و بزرگترین بچه 10 ساله...میگه نمیدونم چی شد این اخریو حامله شدم مریض2:متولد 69 بارداری 6.میگم برو لوله هاتو ببند میگه فقط سه تا بچه دارم مریض3:متولد 82 بارداری دوم.بهش میگم چقدر درس خوندی میگه تا ششم.میگم خب برو درستو بخون بعد از زایمانت میگه درس برا چیمه مریض4 :برام یه معجونی اورده که اینجا برای به اصطلاح کمر مرد ها استفاده میشه...یعنی برای ادم هایی که میل ج.ن.س.ی کمی دارن.ولی فقط برای مردها...بعد تمام مواد غذایی کرم توی این معجون وجود داره...انقدر به نظر من گرمه که حتی بهش دست بزنی حرارت داره چه برسه بخوریش...مونده بودم به مریضه چی بگم واقعا!!!
زیرزمینی
۰۸دی
بین ماماها دعواشده که کدوم ماما بیاد تیم سلامت من باشه...انگار دسته منه...نشستن باهم شور گذاشتن که کدوم پزشک بهتره به این نتیجه رسیدن من بهترم رفتم ارایشگاه و یک میلیون تومان ناقابل خرج کراتینه موهام کردم...میخوام پزشکی رو ول کنم برم دلاک بشم...بعد از 7_8ماه ابروهامو برداشتم و شانس اوردم ناخن کارش سرش شلوغ بود وگرنه یه بلایی هم سر ناخنام میوردم و کلا حقوقو به فنا میدادم...تازه خواستم موهامم رنگ کنم که دیدم اندر دهات ما این قرتی بازیا حرومه یه همچین ادم تنبلی هستم در ارایشگاه رفتن...همکارم دندوناش لمینیته دماغش عملیه تازه میخواد پروتز برست بذاره و کلی ساله که داره میره باشگاه که برزیلین بات دربیاره....یه سری کارا دیگه زیبایی هم کرده که اگه اینجا بنویسم فیلتر میشم...خلاصه اینکه من به طرز وحشتناکی دارم تمام تمرکزمه میذارم که مثل ایت ادم انقدر درگیر بدنم نشم...ادم به خودش برسه خوبه ولی اینکه معیار برتی ادمها براش جسمش باشه خیلی بده...فعلا تو یه اتاقیم و خیلی باهم حرف میزنیم و عقایدمونو بیان میکنیم منتظرم زودتر اتاقم درست بشه و از پیشش برم یادم میاد کنکوری بودم یبار وسط دوتا ابروهام یه جوش زدم اندازه یه سکه صد تومنی...بعد کلاس فیزیکم داشتم هرچی فکرکردم دیدم نمیشه کلاسمو نرم...رفتم...با پرویی تمام ردیف اولم نشستم و اخرشم رفتم از استادمون سوال پرسیدم تا نگام کرد یه هییییییی بلند گفت...استادمون یه پسر جوون بود 5_6سال از خودمون بزرگتر بود وکلی داف بود و همه دخترا تمام تلاششونو میکردن مخشو بزنن بعد من اونجوری پی نوشت:از موقعی که یادم میاد دلم میخواست عروس بشم فقط و فقط بخاطر اینکه لباس سفید پفی بپوشم بقیه دخترا شماهم اینجوری هستین یا فقط من مریضم؟ پی نوشت:صبح اول وقت بین اینهمه مریض تو اونهمه شلوغی یهو دیدم اسمش افتاده رو گوشیم اول فکرکردم اشتباه میکنم بعد فکر کردم شاید دستم خورده و من دارم زنگ میزنم بهش بعد دیدم نه خودش داره زنگ میزنه...برداشتم فهمید شلوغم گفت بعدا زنگ میزنه...خیلی جالب بود...حالا زنگ زده...بعد از اینهمه وقت...حالا که هر روز لبخند میزنم و میگم لعنتی چقدر قشنگ عاشقی میکنی
زیرزمینی
۰۸دی
بین ماماها دعواشده که کدوم ماما بیاد تیم سلامت من باشه...انگار دسته منه...نشستن باهم شور گذاشتن که کدوم پزشک بهتره به این نتیجه رسیدن من بهترم رفتم ارایشگاه و یک میلیون تومان ناقابل خرج کراتینه موهام کردم...میخوام پزشکی رو ول کنم برم دلاک بشم...بعد از 7_8ماه ابروهامو برداشتم و شانس اوردم ناخن کارش سرش شلوغ بود وگرنه یه بلایی هم سر ناخنام میوردم و کلا حقوقو به فنا میدادم...تازه خواستم موهامم رنگ کنم که دیدم اندر دهات ما این قرتی بازیا حرومه یه همچین ادم تنبلی هستم در ارایشگاه رفتن...همکارم دندوناش لمینیته دماغش عملیه تازه میخواد پروتز برست بذاره و کلی ساله که داره میره باشگاه که برزیلین بات دربیاره....یه سری کارا دیگه زیبایی هم کرده که اگه اینجا بنویسم فیلتر میشم...خلاصه اینکه من به طرز وحشتناکی دارم تمام تمرکزمه میذارم که مثل ایت ادم انقدر درگیر بدنم نشم...ادم به خودش برسه خوبه ولی اینکه معیار برتی ادمها براش جسمش باشه خیلی بده...فعلا تو یه اتاقیم و خیلی باهم حرف میزنیم و عقایدمونو بیان میکنیم منتظرم زودتر اتاقم درست بشه و از پیشش برم یادم میاد کنکوری بودم یبار وسط دوتا ابروهام یه جوش زدم اندازه یه سکه صد تومنی...بعد کلاس فیزیکم داشتم هرچی فکرکردم دیدم نمیشه کلاسمو نرم...رفتم...با پرویی تمام ردیف اولم نشستم و اخرشم رفتم از استادمون سوال پرسیدم تا نگام کرد یه هییییییی بلند گفت...استادمون یه پسر جوون بود 5_6سال از خودمون بزرگتر بود وکلی داف بود و همه دخترا تمام تلاششونو میکردن مخشو بزنن بعد من اونجوری پی نوشت:از موقعی که یادم میاد دلم میخواست عروس بشم فقط و فقط بخاطر اینکه لباس سفید پفی بپوشم بقیه دخترا شماهم اینجوری هستین یا فقط من مریضم؟ پی نوشت:صبح اول وقت بین اینهمه مریض تو اونهمه شلوغی یهو دیدم اسمش افتاده رو گوشیم اول فکرکردم اشتباه میکنم بعد فکر کردم شاید دستم خورده و من دارم زنگ میزنم بهش بعد دیدم نه خودش داره زنگ میزنه...برداشتم فهمید شلوغم گفت بعدا زنگ میزنه...خیلی جالب بود...حالا زنگ زده...بعد از اینهمه وقت...حالا که هر روز لبخند میزنم و میگم لعنتی چقدر قشنگ عاشقی میکنی
زیرزمینی