روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

۱۲ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

۰۲تیر
بین کتابای که خوندم داستان های جنگ جهانی دوم...مبارزات مردم امریکای جنوبی...جنگ و انقلاب خودمون و کمتر جنگهای فرانسه..توی سن خاصی برام جذابیت داشتن...داستانهایی از رنج و سختی ادم ها...که فرد دیگه ای با خودخواهی زور و اجبار زندگی رو برای مردمانی زهر کرده بود...و توی تموم اون لحظات خدا فقط ایستاده بود و تماشا میکرد از این مصیبت ها که بگذریم...قصه های امروزی و داستان ادم های اطرافمونم که الان برام بیشتر جذاب شدن... همه یه نکته مشترک دارن از نگاه من...ایمان توی تمام حوادث زندگی ادما خدا جایگاه ویژه ای داره...اخرین کتابی که خوندم بخاطر ممنوع الچاپ بودنش تو ایران اسم نمیبرم ولی درمورد اشویتس و جنگ جهانی دوم بود...منو بیشتر از قبل به این فکر انداخت که بیام و درموردش بنویسم... چیزی که نظر منو جلب کرده ایمان ادم هاس ...خدا توی زندگی همه این ادما مشترک بوده...جالب اونجاس که تموم ادم هایی که وقتی زندگی عادی و روزانه خودشون رو داشتن...ایمانی زیبا به خدا داشتن و دین خودشون رو پرستش میکردن...گاهی وقت ها ادم هایی با ایمانی راسخ بودن...ادمهایی که قدرت خدا رو برتر از هرچیزی دیدن و اونو زیبا و مهربون میدونستن...خدا دلگرمی توی زندگیشون بوده و معتقد بهش بودن...ولی از یه جایی ورق برمیگرده...جایی که سختی های زندگی شروع میشه تمام ادم های با ایمان دودسته میشن...ادمهایی که ایمانشون راسخ تر میشه و سختی ها رو با ذکر و یاد خدا میگذرونن و میپذیرن مشقت های زندگی خودشون رو...و ادم هایی که سختی ها بزرگتر از تحملشون میشه و مدام از خدا میپرسن تو که عادلی پس عدلت کجاس...چرا زندگی بنده هاتو باید نابود کنی و وقتی به جوابی نمیرسن...دست از خداشون میشورن...لزوما ادم های بدی نمیشن ولی لزوما دیگه خدا نقشی توی زندگیشون نداره توی تمام این ماجراها لازم نیست اتفاقی که میوفته بزرگ باشه گاهی حتی از دست دادن یه عزیز...از بین رفتن ارزو ها...شنیدن یه دروغ...میتونه ادم ها رو وارد این دودسته کنه... ولی واقعا چی میشه که عدل خدا یه جاهایی انگار نیست...مثلا کسی مثل هیتلر که باعث نابودی زندگی میلیون ها نفر شده...یه خودکشی. ساده اش میتونه نشونه عدل خدا باشه؟بودن اون دنیا بدون شانس داشتن یه زندگی شاد توی این دنیا میتونه نشونه عدل خدا باشه؟ درد و رنج زندگی پیامبرا شاید میخواد اینو به ما نشون بده که درد برای همه هست حتی اگه بهترین بنده خدا باشی...ولی چرا؟چرا باید اینجوری باشه؟ شما هم دیدین ادم هایی رو که توی سختی ها با یاد خدا قوی تر میشن و ادم هایی که توی سختی خداشون رو از دست میدن؟
زیرزمینی
۰۱تیر
میگه شما به زور اینجا نشستی؟ میگم چی؟زور؟نه!چرا؟ میگه اخه انگار حوصله حرف زدن ندارین وای خدایا مرسی که سوژه رو دادی دستم... میگم راستش نه...اخه من تو همچین موقعیتی نبودم نمیدونم چی بگم... میگه منظورتون خواستگاریه سنتیه؟ میگم نه کلا منظورم خواستگاریه میگه یعنی چی؟ میگم میتونم راحت باشم؟ میگه حتما خودمو میزنم به خنگی و میگم به مامانم اینا نگید عصبانی میشن بهتون گفتم ولی من اعتقاد به صداقت دارم...من تاحالا هیچ کس ازم خواستگاری نکرده... میگه شوخی میکنی خانم دکتر؟ میگم نه میگه مگه میشه...تو دانشگاه؟جاهای دیگه خنگی رو ادامه میدم و میگم...جدی میگم...هیچ پسری از من خوشش نیومده...من یکم دعواییم سال اول دانشگاه با یکی از پسرا دعوام شد...منم وسط کوریدور دانشگاه پریدم روش و زدمش... با چشمای از حدقه در اومده میگه چرا؟ اصلا مغزم کار نمیکنه...یه جوری دارم گند میزنم که خودمم نمیتونم جمعش کنم...سرخ میشم و میگم یادم نیس بیچاره عرق میکنه و نمیدونه چی بگم...یکم بعد بلند میشیم و خداحافظی و اینا...به رفتارای خل و چلیم ادامه میدم تا میرن... خیالم راحتته پی ماجرا رو نمیگیرن که فردا میبینم بابا میگه زنگ زدن گفتن جوابتون چیه؟ .... پی نوشت:یه جوری شده وضع معدم که هر چیزی بخورم تا از دهنم خارج و وارد بقیه مسیر میشه من شروع میکنم عق زدن...قبلا با یه سری مواد غذایی بود و الان تقریبا هر چیزی به جز مواد گوشتی باعثش میشه...حداقل نیم تا یک ساعت طول میکشه ...رگورژیتیشن و ریفلاکس ندارم...کاهش وزن و استفراغم ندارم...دلپیچه دل درد و گلاب به روتون دارم...وهنوزم حال ندارم برم از یه متخصص داخلی نظرشو بپرسم.والا مریضا ما خوب حال داشتن هر روز تو بهداشت بودن
زیرزمینی