۱۷اسفند
حقیقت دارد
تورادوست دارم
دراین باران
میخواستم تو
درانتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تورا درباران میخواستم
دوستت دارم
و پنهان کردن اسمان
پشت میله های قفس
اسان نیست
توماه را
بیشتر از همه دوست میداشتی
وحالا
ماه هرشب
تورابه یاد من می اورد
میخواهم فراموشت کنم
اما این ماه
باهیچ دستمالی
از گنجره ها پاک نمیشود
خوشبختی رامن همیشه به پایان هفته
به پایان ماه و پایان سال موکول میکردم
هفته پایان می یافت
ماه پایان میافت
هنوز در استانه ی در
درکوچه بودیم، پیوستگاه ساعت رانگاه میکردم
که کسی خوشبختی و جامه ای نو به ارمغان بیاورد
ادم هابه همان خونسردی که امده اند
چمدان شان را میبندند
وناپدید میشوند
یکی درمه
یکی درغبار
یکی درباران
یکی درباد
و بیرحم ترینشان در برف
ای کاشف اتش
دراسمان دلم توده برفی است
که به لبخندهای تو دل بسته است
عکس پنهان کارت بیش از این
نم پس نمیدهد
ورو نمیکند غمی را
که پشت ارایشی ملایم پنهان کرده ای
اما نگاه بی پرده ات به من
که سالهامشق چشم های تورانوشته ام
میگوید دران سوی دنیا و دور از دست های من
رسیده تر از سیبی شده ای
که حوا
به دست ادم داد
عشق
شکل های بسیاردل انگیزی دارد
مثل گل سرخ
دردست دختری زیبا
مثل ماه
بالای کلبه ای برفی
اما من
گوش بریده ونسان ونگوگم
شکل تلخی از عشق
کفش و کلاه کردن ازتو
خنده به لب اوردنت از من
برای کنف کردن این غروب
وخنداندن تو حاضرم
درنور نیون های یک سینما
مثل چارلی چاپلین راه بروم
و به احترام لبخندت هربار کلاه از سر برمیدارم
یک نفر
مراچون سیگاری
برلب گذاشته
تا اخرین ذره دود کرده است
دیگرباید قول دهی که به خواب من نیایی
دیگرنمیخواهم در فرودگاه
از پله بالارفتن مرا
نظاره کنی
ومن درهواپیما تامقصد
دوچشمان گریان تورا
باخودحمل کنم
برای ستایش تو
همین کلمات روزمره کافی است
همین که کجا میروی، دلتنگم
نه به خاطر شعر
نه به خاطر جور دیگر زیستن
خانه ی من
برای دونفر کوچک بود
به همین خاطر تنها ماندم
از من مپرس که چرا دوستت دارم من
تو همچون شعری
که هرچه دروغ میگویی زیباتر میشوی
غمگین مشو عزیزدلم
مثل هوا کنارتوام
نه جای کسی راتنگ میکنم
نه کسی مرا میبیند
نه صدایم را میشنود
دوری مکن
توخواهی بود
من اگر نباشم
دراین سن و سال اما
فقط میتوانم دستت را
که هنوز بوی سیب میدهد بگیرم
وباز گردانمت به صبح افرینش
از پروردگاربخواهم
به جای خاک و گل
و دنده گمشده من
اینبار قلم مو به دست بگیرد
وتورابه شکل اب بکشد
جهان جای عجیبی است
اینجا
هرکس شکلیک میکند
خودش کشته میشود