روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

۳۰ مطلب با موضوع «کوتاه نوشت» ثبت شده است

۱۶تیر

خدایا واقعا شکرت بابت قبولیم توی تخصص ...ولی با قبول شدنم تو شهر زادگاه زندگی بدجوری انگشت شستشو گرفته سمتم

این چند وقته انقدر استرس کشیدم که ۲ کیلو لاغر شدم...خدایا چشه بابای من ول نمیکنه؟اینهمه خودمو سفت و محکم گرفتم ...چند ساله فقط به خودم وابسته بودم...ولی الان واقعا یه بغل سفت و محکم میخوام...یکی که بهم بگه خره من میدونم همه چی خوب میشه و من دلم اروم بگیره

پی نوشت:خدا رو شکر اون دکتری که قرار بود بابام منو بهش قالب کنه در رفته و دیگه قرار نیس بیاد خونمون...حداقل این یکی خودش راحت حل شد...خدایی من چه عیب و ایرادی دارم که میخوان ردم کنن؟پدر من ادم که از مجرد بودن نمیمیره که من دومیش باشم که

پی نوشت:خدایا نمیشد به جای این کروموزوم ایکس کوفتی یه وای به من میدادی؟

پی نوشت:تمام این چند روز همش تو خواب حرف میزدم...سالها بود دیگه تو خواب حرف نمیزدم

زیرزمینی
۱۳خرداد

خانم دماغ عملی بد جوری اصرارداره همیشه در اولین فرصت خبرهای بد رو به من برسونه...هرچیم میگم بابا به من نگو من دلم نمیخواد بشنوم...میخنده میگه تو خیلی لوسی اینا خبر بد نیست.....بابا بکش بیرون از ما ...ول بده دیگه...قشنگ خوشحالی تولدمو به گند کشید

زیرزمینی
۰۷خرداد

مرد.55ساله.heavy smoker. الکلی. استفراغ مکرر. کم خونی.مدفوع تیره .ضعف. شروع دیابت .رایز انزیم های کبدی....من میگم سرطانه ولی کی بخواد بره اندوسکوپی خدا میدونه

من به این میگم افسردگی...پول داشته باشی وقت داشته باشی ولی دلیلی برای سلامتی یا ادامه زندگی نداشته باشی

زیرزمینی
۰۵خرداد

فانتزی این روزام اینه که تو یه کافه خیلی بزرگ با سبک باروک روی یه مبل بزرگ ولو بشم...یه جعبه بزرگ از نخای رنگاوارنگ و پارچه های متنوع گلدوزی و شماره دوزی با کلی مدل کنارم باشه بعد من هی دوخت و دوز کنم و وافل بخورم با لاته و ازدیوار شیشه ای کافه نگاه کنم به رودخونه و اسمون پر از ابر و برف ریزی که میباره

زیرزمینی
۳۰ارديبهشت

شما هم مثل من وقتی میبینین یه دختر پسری سر اینکه کدوم پول رو حساب کنن دعوا میکنن ذوق مرگ میشید؟اصلا این زوج ها خیلی گوگولین...حالا چه خواهر برادر باشن چه رفیق چه عشق...اصلا باحالن

زیرزمینی
۲۴اسفند

بعد از ایمان به خدا و اثبات وجودش پیچیده ترین مسئله انسانی درک روابط زناشوییه

زیرزمینی
۰۹بهمن

درد...غم...حسرت...بیچارگی و بیچارگی و بیچارگی...ومن متنفرم از بیچارگی

کاش یکی اینجا بود بهش بگم همین الان بیا...دارم خفه میشم تو این 4 دیواری...بیا تا بریم بیرون از هر 4 دیواری...اینهمه اتفاق واسه این مدت کوتاه خیلی زیاده برای من...کاش دست خودمو میگرفتم میبردم بیرون سیگار میکشیدم و توسرما اشک میریختم و مغزمو از توی سرم بیرون میکشیدم و لهش میکردم تا دیگه فکر نکنه

زیرزمینی
۰۶بهمن

_حالا میشه مزه عشقو بچشم؟!

_گس بود و بوسه های گس هیچوقت نشانه های خوبی نیستن...

ارش بابایی

غرق کردم خودمو توی غم و دست و پا میزنم توی کتابای روانشناسی برای پیدا کردن خودمی که نیست

غم نمیدونم مال منه یا مال بقیه...هر روز از درد میخونم و سعی میکنم جلوی خودمو بگیرم و نخونم ولی خیالم پرواز میکنه به همه روزای گذشته و اینده و میگردم توی صفحات ویکی پدیا...واین غم هر روز بیشتر منو احاطه میکنه...غمی که همراهش ترس هست

چقدر دلم میخواد بنویسم ولی وقتی ندارم برای فکر و تمرکز روی نوشتن...دلم بدجوری گرفته

پی نوشت:دیشب خواب دیدم رفتم ارایشگاه گفتم موهامو با ماشین بزن...زد...گفتم حالا تیغ بکش...صاف صاف شد سرم مثل پسرا

زیرزمینی
۰۶بهمن

یکی از اولین عاشقانه های خیلی از دخترا...صحبت های یه جمله ای و لبخندای استادای کنکورشونه...مدام و مدام به همون یه جمله فکر میکنن هزار جور تجزیه تحلیلش میکنن و خجولانه عاشق میشن

زیرزمینی
۳۰دی

واقعا از خواستگارانی عزیزی که شکلات خوشمزه میارن از صمیم قلب از همین تریبون تشکر میکنم

حالا فرقی نداره واسه خواستگاری یه پسر باشه یه دختر😂😂😂

کلا خواستگارای داداشم از خواستگارای من و خواهرم رو هم بیشتر بوده😂😂😂

زیرزمینی