روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

حسای قاطی پاتی

سه شنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۳، ۰۵:۱۶ ق.ظ
هم عصبانی ام هم ناراحتم بد جوری....دلم میخواد الان تمام جزوه هامو پاره کنم و بزنم زیر گریه...یه ساعت که گریه کردم یکی رو پیداکنم که بدون ملاحظه باهاش حرف بزنم و هرچی دلم خواست فحشش بدم بعدم پاشم و تاخود صبح تمام خونه رو بشورم و بسابمچقدر به نظر شما دز دیوونگیم زده بالا؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۲۷
زیرزمینی

نظرات  (۲)

سلام
خوبی سلامتی
به وبلاگت سرزدم میشه به وبلاگم سربزنی
پاسخ:
سلام
۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۴:۳۳ ربولی حسن کور
سلام
خیلی!
پاسخ:
سلام مرسی از صراحتتون