روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

عشق یا منطق

دوشنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۱۱ ق.ظ
اینو نمینویسم که کسی رو قضاوت کنم...فقط مینویسم که یادم نره ممکنه منم توی این شرایط قرار بگیرم و نمیدونم ممکنه چکار کنمس یکی از دوستان نزدیک منه...این دوست ما توی یه خونواده مذهبی بزرگ شده...و خسیس از نظر مالی با وجودی که وضع مالیشون خوبه...شایدم نشه گفت خسیس ولی خب خرجش نسب به ما کمترهاین س یه دوست پسری داره که از اول دبیرستان باهاش دوسته...پسره ارشد یکی از رشته های مهندسی رو داره از یکی از دانشگاهای بیخودی...وکار بازاری و درامد خوب...ولی خب ما توشهر غریب  ودوست پسر تو شهر زادگاه...اینا قصد ازدواج دارن از سالها پیش .لی خب از اونجایی که یایای س میگه فقط دکتر باید باشه شوهرت تمام این 13 سال از خونواده دختره قایم کردن این دوستی رو...والبته پسره یه خونواده خیلی اپن داره....سربازی نرفته و کار بازاری داره...این خانم س خیلی خوش هیکل و خوش قیافه هست و همیشه ارایش داره...به همراه کلی خنده و عشوه والبته یه ادم بیخیاله...یا حداقل مثل من حرص خور نیستمن توی بیمارستان ارایش نمیکنم حجاب میکنم و با کسی بگو بخند نمیکنم...بالاخره بیمارستان دولتی همه جور سطحی از جامعه بهش مراجعه میکنه...برخلاف خانم ساز چند ماه پیش خانم س یه مزاحم تلفنی پیدا میکنه...کم کم بهش میگه که من دندون پزشکم و تورو توی بیمارستان دیدمت و میخوام باهات ازدواج کنم...چند باری قرار میذارن و همو میبینن...پسره کلی (از نظر من ) قپی میاد درمورد ثروتش...واین دوست ما هم میبینه طرف دکر پولدار ساکن شهر غریب...از اون ور دوست پسر بالاخره نه دکتر نه وضع مالی انقدر خوب ساکن زادگاه...قراراش با اقای دکتر بیشتر میشه...دودل تر میشه...بعد از اینهمه سال حالا فکر میکنه یه موقیت عالی...خودش که میگه خب شاید بابام با دوست پسر مخالفت کنه و چرا دکتر رو بپرونم...شروع میکنه مثل خواست دکتر رفتار کردن...دیدارهای بیشتر...خودش میگه که من بهش گفتم یه خواستگار!!!دیگه غیر از تو دارم و میخوام رو دوتاتون فکر کنم واسه همین پس کار بدی نمیکنم...میره پیش یه مشاوره ازدواج بهش میگه اونو دوست داری خب اینو ول کن یا اگه این بهتره اونو ول کن یا صبر کن ببین نتیجه هر دوتا چی میشهخلاصه این دوست ما جدیدن هر روز باگل میاد خونه...هر روز هر روز بیرونه...ومن کلی حسودیم میشهلبته حسوذی های دخترونه(یعنی زیاد جدی نیست و فقط به هر روز بیرون غذا خوردنش حسودی میکنم)جاهای مختلفی رفته با این دکتر...خارج از شهر...خب میگه ادم معقولی و من نمیترسم بلایی سرم بیارهبا خودم که فکر میکنماگه من تو این شرایط بودم چکار میکردم؟خب من هیچوقت تو همچین موقعیتی نبودن...نه خوشگل نه خوش هیکل نه خوش اخلاق...هیچوقت همزمان چند نفر دور من نبودن...یا اگه بودن یکی رو تموم میکردم و بعد یکی دیگه رو ادامه میدادم...نمیتونم فکر کنم حالا واسه اینکه یکی از من خوشش بیاد یه جور دیگه رفتار کنم...جز معیارای من نه پول هست نه مدرک...این چیزا فهم و شعور نمیارهولی اگه من جای اون بودم واقعا چجوری رفتار میکردم؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۲
زیرزمینی

نظرات  (۱۳)

اولا و قبل از هرچیزی باید بگ شکسته نفسی می کنی در مورد چهره و.. اینکه اون دو تا داره همزمان به خاظر تفاوت اصلی اون و تو هست که همون عشوه ها و رفتارها و در واقع پالس هایی هست که به اطرافش میفرسته. در ضمن تو یه سری اصول برای خودت داری. خب با توجه به معیارهایی که داری و این که گفتی یکیو تموم می کنی اگه یک رابطه جدید رو بخوای شروع کنی تو مثل اون نمیشی ولی اگه به فرض محال میخواستی به یه سری اصولت بی توجه باشی مثل اون میشدی و کار اون رو تکرار می کردی
پاسخ:
ادم ها تو موقیت کارایی میکنن که حتی خودشونم فکرشو نمیکنن...شاید اگه منم دوتا کیس توپ داشتم با دوتاش میموندم
خوشم میاد از آدمایی که ادای خوب بودن در نمیارن و از آینده مطمءن نیسن
پاسخ:
الان من به خودم بگیرم و خوشحال باشم یا بهم بر بخوره؟؟؟ من جز کدوم دستم؟
از فکرات و نوشته هات با وجودی ک تم غمگینی دارن اکثرن ، خوشم میاد :-)
پاسخ:
اااا...این متن و قبلیش که غمگین نبود
کامنت من نیومده؟!دو صفحه نوشته بودمااا!!!
پاسخ:
نه والا نیومده...دست به کامنت شدی خانم دکتر
بنظرم از یه طرف کاملا منطقیه که یه ادم بخواد بهترین تصمیمو واسه زندگی و ایندش بگیره.چون ب هرحال هیچ تعهدی نسبت ب اون ادم اول نداره.ولی خب اگه واقعا اون اولیه این همه سال ک با دختره بوده،زیرابی نرفته باشه،در حقش بی انصافیه..وقتی یه رابطه ای انقدر طولانی میشه،خب احتمال اینکه دلزدگی بوجود بیاد زیاده..
اگه عاشق اولیه باشه و بخاطر منطق با دومی ازدواج کنه،یه عمر مدیون دلش میشه.ولی اگه دیگه حسی بهش نداشته باشه،فکر کنم دومیه انتخاب بهتری باشه..تناسب خانواده ها خیلی مهمه.وقتی نباشه،هم خودش و هم طرف مقابل اذیت میشن..
از یه طرف حس میکنم یه جای کار میلنگه.یه ادم متشخص ک با مزاحمت تلفنی اشنایی ایجاد نمیکنه!!
درمورد اون قسمت حسودی باید بگم منم دلم گل و رستوران و اینا میخواااد
ضمنا،نبینم دیگه بگی من ک خوشگل و خوش هیکل و اینا نیستم
خانم دکتر ب این خوشگلی و خوش اخلاقی و ..
پاسخ:
واسه اون تیکه اخر. که من فدای تو بشم... دقیقا یکی از مسایلی که باعث میشه ادم به فکر بیوفته که این کار خیلی اشتباه نیست اینه که این اقا پسر تو سن 20_30سالگی دور از عشقش بدون یه رابطه علنی واقعا تونسته خودش با کسی نباشه؟مسلما پسرهاخیلی روابط ازاد تری نسبت به ما دارن و خیلی چیزا رو خیانت نمیدونن اگه خودشون انجام بدن ولی درمورد برعکسش حتما خیانته...البته خب این درمورد همه پسرا صدق نمیکنه ولی در جامعه ما درصد بالایی رو شامل میشه
خانم شادی، نوشته قبلیش که تم غمگین نداشت اما این یکی خب خیلی هم خوشحال کننده نبود.
ذات آدم طوری هست که شاید بتونه با چندنفر همزمان باشه و لی همه رو همزمان به یه اندازه نمیخواد. من شدیدا به این اعتقاد دارم.
خودم از اون دسته آدمام که فک میکنم نمیشه همزمان با چندنفر بود و دوس دارم تکلیف هرکسی رو دونه دونه مشخص کنم برم سراغ بعدی. هرچند از دید عاقلان این طرز فکر صحیح نیست و ممکنه کسی رو این وسط از دست بدی و بعد پشیمون بشی. بهرحال چون دوس ندارم منو مثل یک گزینه از ده گزینه شون نگاه کنن به همون شکل هم حاضر نمشم کسی رو به عنوان یه گزینه منتظر نگه دارم ببینم با بقیه به کجا میرسم!
پاسخ:
دید عاقلان رو خوب گفتی واقعا دید عاقلان این روزا میگه همه رو باهم نگه دار
من با لغت عاقلان مخالفان. چون به نظرم وارد رابطه شدن یا حتی حرفشو زدن و ابراز علاقه کردن تعهدآوره و اگه اینجوری بگین مرد متاهلی که دوباره ازدواج میکنه و خانمش نمیفهمه هم میشه عاقل
پاسخ:
خب من عاقلان رو برای دخترا به کار بردم اونم قبل از یه ازدواج رسمی
منم باید بگم خانم س وارد بازی خطرناکی شده همه آدما وقتی بااحساستشون بازی میشه رفتار معقولانه ای از خودشون بروز نمیدن... بعدش من شما رو ندیدم ولی ظاهرا باقی دوستان دیدن وزیباییتو تایید میکنن در هر حال از نظر من اخلاق وسیرت آدما اونا رو زیبا ویا زشت جلوه میده مهربون نه فقط صورت ظاهر
پاسخ:
مرسی شمالطف دارین
این خانم س همونیه که تو پستای بعدی گفتین اون آقای دکتر تهدیدش کرده؟
تنها نیستین مثل شمام زیادن .
خانم دکتر مام تو دلمون مونده روزای خوب عاشقی دست یکی رو بگیریم ببریمش بیرون.
پاسخ:
بله این س همون س می باشد. ایشالا شماهم جفت مناسبتو پیدا کنی
عجب روزگاریه
رفته بودیم دندون بهتر نبود؟
پولدار بودیم
پرستیژ داشتیم
مخ پزشکیا رو حداقل میزدیم اینجوری موندیم وسط هوا زمین .... نه دافی نه زیدی تف به این زندگی ما
تباه شدیم تباه
من نمیخوام برم سربازی. باس کیو ببینم؟
پاسخ:
چرا خب دندون بهتر بود زندگی یکنواخت و ارومی میذاشتیم ولی الان هیجانش بیشتر
پیر شدیم هیشکی ام نگفت مهربانم
آخی دلم خواست
پاسخ:
نترس منم دلم خواس
خلاصه که زیرابی رفتن و با دو سه تا پریدن کار بجا و پسندیده ای است منتها من به شخصه پتانسیلش رو نداشتم وگرنه سر سوزنی قصور رو جایز نمیشمردم
پاسخ:
شما واسه همون پست اصلی نظر میذاشتی بهتر بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی