روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

رنگ تو

شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۰۰ ق.ظ
کج و کوله پارک میکنم و چندتا بوق میزنم... طولی نمیکشه که میاد و سوار میشه... دوتایی کر کر میزنیم زیرخنده که من نشستم پشت فرمون... خیلی اروم دنده رو عوض میکنم و راه میوفتم... _خب خانم میشه دستتونو بگیرم؟ _نه دیوونه تضادف میکنم... خب حالا کجا برسونمتون اقامون.؟ _به به خانمم... هرجاشما بگی... _پارک همیشگی _باشه خیس عرق شدم و خیلی اروم رانندگی میکنم میگم. باید تحمل کنی دیگه فقط تا دنده سه میتونم برم میخنده میرسیم به پارک بازم کج و کوله پارک میکنم و میگم بفرمایید ما و ماشین سالم رسیدیم... میخنده پیاده میشه... کیفمو برمیدارم ماشینو قفل میکنم و پیاده میشم... میرمو روی پله ها میشینیم... باد خنکی میاد... _حالا اجازه هست دستتو بگیرم خانمم؟ قهقه میزنم و میگم بله اقامون و دستشو میگیرم میگم فکر میکردم این لوس بازیا از ما گذشته باشه... نگاه جلوم میکنم خودمو مچاله میکنم تو بغلشو میگم وای هنوز زانوهام داره ملرزه... مچ دستمم درد میگیره از دنده عوض کردن... دستشو میذاره روی شونم... میخنده منو محکم به خودش فسار میده و سرمو میبوسه... دست میکنم توی کیفم و بسته سیگار و فندکو درمیارم _مگه ترک نکرده بودی _چرا _پس این چیه _بهش قول داده بودم که نکشم ولی حالا که نیس باز میکشم... تو نمیکشی... سیگارو میگیرم سمتش دستشو از روی شونم برمیداره و میگه چرا منم میکشم سیگارارو که روسن میکنیم... از چندماه پیش خیلی شادتر شدی میخندم و رومو میکنم سمتش لبخند میزنم و میگم حالا تو رو دارم... تو دلتنگیام هستی و این خیلی خوبه من خوبم انقدر نگرانم نباشم... داره حالم بهم میخوره از خودم... انقدر همه بهم میگن از خودت بگو.... خوبم... دیگه نمیخوام حرف بزنم _باشه... برای مشکلت نمیخوای ازمایش بدی؟ این سومین باره _نه دارو میگیرم میخورم.... نمیخوام کسی بهم بگه این دردا مال دخترای مجرده.... بدم میاد یکی اینجوری برام تشخیص بذاره دستمو میگیره.... گرما و سنگینی دست مردونشو دوست دارم.... چقدر خوبه که هست... خدارو شکر که بغلش هست که ارومم کنه... 8سالی هست که کنارمه... ولی الان حضورش بیشتر شده... هرلحظه و هرجا
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۲۳
زیرزمینی

نظرات  (۱۰)

همیشه ایام بکام
پاسخ:
ممنون
برچسب زندگی نوشت!! خوب بود در هرحال
پاسخ:
تو مگه قرار نبود به من گیر ندی
دوست گلم وب جالبی داری ممنون میشم سری به ما هم بزنی و با هم تبادل لینک داشته باشیم مرررسی
گیر نددادم که. جالب بود کلا. خوب نوشتی
پاسخ:
خخخخ... باش گیرندادی
یعنی آقای مهندس تموم شد؟
پاسخ:
اره
بزار ژست متفکرانه بگیرم
تو الان پزشک هستی و باید الگوی جامعه در زمینه ی سلامت باشی
ورزش همیشه . اعتیاد هرگز
یه نخ هم از طرف من بکش دودش رو فوت کن سمت ما. یه ثوابی هم به من برسه
بکش بابا بکش. دنیا دو روزه
پاسخ:
افرین مهربان. درستشم همینه. یه نخم میکشیم به سلامتی تو رفیق
وبلاگتون جالب هست...
لذت بردم...
خوشحال میشم به وبلاگ من هم سر بزنید...
http://collections.mihanblog.com
چی بگم رخساره جان. اگه دوستش نداشتی خوب اینجوری شاید بهتر باشه.
پاسخ:
نمیدونموالا هرچی خیره
از این لوس بازیاااا
پاسخ:
بعله لوس بازی خیلیم خوبه
8 سال ماشالله:/
خوب شد من خیلی با مهندس حال نمیکردم
بنظرم اصن نمیشد با اون راحت بود
پاسخ:
چی بگم والا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی