مشکلت چیه؟
يكشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۶، ۰۸:۴۶ ب.ظ
گفت دردت چیه؟
گفتم هیچی مثلا اینکه چرا هوا گرمه؟ مثلا اینکه چند سال دیگه واقعا با بحران اب چجوری باید زندگی کرد... درد من اینه که چرا نمیتونم مریضامو راضی کنم... چرا اینهمه کتاب جذاب و نخونده دارم ولی حوصله خوندن ندارم...
خیلی مسخره است ادم دلش بخواد گریه کنه ولی هیچ دلیلی برای گریه نداشته باشه؟
گفت مسخره تر از این نشنیدم
خندید و گفت دیگه چه مشکلی داری؟
هیچی مثلا چرا لاغر تر نیستم چرا خوشگل نیستم چرا اخلاق بهتری ندارم... چرا دوستی ندارم که باهاش درد دل کنم سفر برم بخندم باهم شکست عشقی بخوریم و مدام درموردش حرف بزنیم و اب غوره بگیریم
مشکل من اینه وقتی روماتو لوژی میخونم تمام مفاصلم درد میگیره
میخنده و میگه واقعا؟
میگم اره
میگه دیگه چه مشکلی داری؟
میگم مثلا اینکه چرا ن و شوهرا دوست داشتناشون تموم میشه... مثلا نگرانم اوضاع ابجی و شوهرش چطوره اون سر دنیا... مثلا مشکلم اینه که خواهر زاده هیچ وقت خالشو نمیشناسه... حالا انگار چه تحفه ای هستم... مشکلم اینه که هیچی خوشحالم نمیکنه... کسی بغلم نمیکنه... معدم درد میکنه و سیگار نمیتونم بکشم
مشکلم اینه که داداش واقعیتو تف میکنه تو صورتم... میگه توکه با یه اینترنی بیخودی افسرده شدی خب با رزیدنتی کارت به خودکشی میکشه میگه باید خوشحال تر باشی و بیشتر بخندی
میگه خب راس میگه بیشتر بخند
میگم میدونی به نظرم تو هم یه ادم الکی خوش مسخره ای؟ دلیل هیچکدوم از خنده هاتو و حرفاتو نمیفهمم
میگه پریودی؟
میگم نه چند روز مونده چرا؟
میگه پس اشکال نداره گریه کن خیلی زیاد و الکی... میخنده
متنفرم از خنده هاش و این هرمونای مسخره تر... تمومی نداره انگار
۹۶/۰۱/۱۳