روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

21 ابان

يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۴۲ ق.ظ
دارم به پت پت میوفتم گاهی دخترانه بشین یه گوشه و زار وزار کریه کن...ولی بعد بلند شو و اشکاتو پاک کن...زندگی منتظر تو و اشکات نمیمونه...منتظر حال خوبت نمیمونه...منتظر ادمی که مراقبت باشه نمیمونه... تا حالا با ادم بددهن و بی ادب برخورد داشتین؟ ادم هایی که خیلی علاقه به تحقیر و توهین بقیه دارن واین لحن و طرز برخورد عادیشون حساب میشه.اگه مجبور به حفظ این رابطه باشین چطور برخورد کردین؟مثل خودش؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۸/۲۱
زیرزمینی

نظرات  (۳)

آره برخورد داشتم. دوست صمیمیم بود. کلی سال تحملش کردم و هیچی نمیگفتم که دوستیمون بهم نخوره. قبل از عید طاقتم طاق شد رفتارم سرد شد باهاش. جواب پررویی اش رو هم حضوری، هم با تلگرام دادم. بعد یک هفته اصلا محلش نذاشتم. خودش اومد معذرت خواهی. چند ماه رفتارمون سردتر از قبل بود. امتحان تخصصش رو که داد خودش دوباره پیش قدم شد. الان با هم خوبیم. ولی هیچ وقت مثل اول نمیشیم متاسفانه.
پاسخ:
خب من طرفم بزرگتر از خودمو و نمیشه راحت جواب داد هر چند بیشتروقتا میدم...نمیتونمم کنارش بذارم ولی اصطحکاکمون زیاد که میشه میره رو مخم دیگه امپر میچسبونم
اره شده
هیچ وقت نمیذارم بی احترامی کردن دیگران یه مساله ی عادی بشه واسه خودم و خودشون در مورد من ....
اگر مجبور شدم به اقتضای شرایط با یه نفر تو تو یه مکان باشم تو یه زمان, سعی می کنم بیشترین فاصله ی ممکن از ادن شخص رو حفظ کنم .... و احیانا اگر مساله یا واکنش نا به جایی هم بود تذکر می دم ....
پاسخ:
خب متاسفانه تو این یه مورد عادت شده بس که کسی جوابشو نداده...البته منم فاصله رو حفظ میکنم ولی خب دوس ندارم اینجوریم
می فهمم چی میگی این که میگی از بس کسی هیچی نگفته عادت شده
ما یه استاد داریم از اون آدم ضایع کن های روزگاره هیچ کس جرات نداشت هیچی بگه اون استاد هم هی شوخی شوخی هر چی از دهنش در میومد می گفت به بچه ها و هر بار گیرش به یکی بود ! من یه ترم خیلی ساکت و مودب ازش دور موندم و فاصله حفظ کردم تا یه بار رو در رو شدیم ... یه جوری جوابشو دادم خودشو جمع کرد تا حالا ندیده بودم اینجوری جدی شه و بهم بریزه .... تا اخر کلاس صداش در نیومد و سگ شد با هیچ کس شوخی نکرد !! همه ب بچه ها رو به فامیلی صدا می کنه مثلا میگه امینی , صادقی .... از اون روز به بعد منو با پیشوند خانم صدا می کرد و فهمید من یکی به غیر از بقیه ام و نمیذارم دهن به دهن من شه و باید فاصله اش رو باهام حفظ کنه .... تا چند ماه بچه ها منو می دیدن می گفتن دمت گرم فلان روز چه خوب جوابشودادی !
یه نفر باید عادت شکنی رو شروع کنه !
پاسخ:
خخخخ...باش منم عادت شکنیو شروع میکنم هرچند سخته...واسه خودمم سخته این کار