روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

23 اذر

پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۳ ق.ظ
تا حالا شده به عنوان یه دکتر دلتون بخواد یه ادم خاص با یه بیماری خاص که درمانش به شما بسته است یه روزی یه جایی بیاد زیر دستتون؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۹/۲۳
زیرزمینی

نظرات  (۳)

آدمای بسیار متعددی بودن و هستن که امید دارم یه جای به شکل جان کاه از خجالتشون
پاسخ:
من این سومین نفر بود.اولی زیر دستم نیومد هیچ ولی وقتی دومی مریضم شد انقدر راحت میتونستم جونشو ازش بگیرم که از خودم ترسیدمو بخشمو عوض کردم.توچی؟میتونی بدها این ادم ها رو ازار بدی؟
مطمئن نیستم درست متوجه سوالت شده باشم
یعنی میگی ادمی زیر دستت بیفته که ازش بدی دیدی و حالا جونش تو دست توئه ؟ یا منظورت چیز دیگه ای بود ؟
پاسخ:
اره منظورم همینه
نه حقیقتش تا حالا پیش نیومده که مورد اورژانس تهدید کننده ی حیات واسشون پیش بیاد و گذرشون پیش من بیوفته اما منم مطمئنا قصد جونشونو نمیکنم
شاید یخورده بپیچونمشون یا از سر خودم بازشون کنم
یا یه آمپول آمریکایی چیزی بهشون بزنم