روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

تصرف عدوانی کتابی درباره عشق

پنجشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۷، ۰۴:۲۳ ب.ظ
من فقط نقدهای عالی به این کتاب خوندم...ولی حالا که من خوندمش به نظرم کتابی بیمزه و کسل کننده و غیر جذاب بود...به نظرم باید این کتابو وقتی در حالت عاشقی هستید بخونید...وقتی عشقی توی قلبتونه این کتاب راهگشا و جذاب خواهد بود...سعی کردم به توصیه دوست بلاگرم عمل کنم و بیشتر کتاب بخونم واسه همین به شهر کتاب شهر غریب مراجعه کردم و چند تا کتاب پرفروش خریدم...با وجودی که تو خونه هم کلی کتاب نخونده دارم https://goo.gl/images/rf3cuU پی نوشت:سعی کردم به گفته خانم خوشگل عمل کنم و درمورد حس های بدم درددل کنم و کمتر تو خودم بریزم یا بنویسم ولی حرف زدن درموردشون فقط باعث شد از خودم عصبانی بشم و حس کنم تحقییر دارم میشم...پر از حس های بد عصبانیت ناراحتی وسرخوردگیم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۲۸
زیرزمینی

نظرات  (۳)

منم دقیقا همین طورم
در مورد احساساتم و ناراحتی هام بی اندازه تودارم .... یه جا از پا در میاره منو .
احساس ضعف و بدبختی و بیچارگی می کنم از بازگوکردنش ...حس می کنم عرورم له میشه :(
پاسخ:
دقیقا
خانوم دکتر عزیزم سلام
من یک سالی میشه اصلا نمی تونم کتاب بخونم.هیچ نوع کتابی...هر کتابی برمی دارم دستم دوسه صفحه بیشتر نمی تونم بخونم
اما راجع به حس های بد
من فکر می کنم شما توقعتون از خودتون خیلی خیلی بالاست که دچار حس های بد می شید و از خودتون عصبانی می شید و ناراحت
حتما سطح خانوادگی تون خیلی عالیه و یا در گذشته خیلی درخشان بودید که اینجوری از خودتون عصبانی می شید وگرنه که بپذیریم همه مون معمولی هستیم و جایز الخطا احیانا
من در گذشته خیلی خطا کردم.از انتخاب رشته دبیرستان تا دانشگاه تا انتخاب همسر که البته بهتر که فکر می کنم می بینم این یکی زیاد هم اشتباه بزرگی نبوده به هرحال طبق معیارهای اون زمان خودم ازدواج کردم
تا اشتباه در روابطم با عزیزانم تا اشتباه در روابطم و برخوردم در محیط کارم و ....اما چه کار می شه کرد ،من طبق ماهیت اصلی و من واقعی خودم ،رفتار کردم پس باید خودم رو با اشتباهاتم که همگی دلیل داشتند بپذیرم
به عوضش به شیرینی های زندگیم فکر می کنم.به اینکه از نظر خودم خداروشکر با تمام اشتباهاتم و حتی کوتاهی هام خدا جاهایی می تونست بیشتر تنبیهم کنه اما اون حساب کتابش مثل آدم ها نبود و نیست و در نهایت با مهر و رافت الهی برخورد کرده باهام
ببخش کامنتم طولانی شد.امیدوارم این درهم برهم گویی من به دردت بخوره
پاسخ:
شلام.منم نمیتونستم یخونم تا دوست عزیز بلاگرم با حرفاش بهم تلنگری زد و حالا شروع کردم خوندن.خب توان و روحیه ادم ها فرق داره نه؟منم سعی میکنم محکم و قوی باشم.ولی این وبلاگ بیشتر جاییهبرای لحظاتی که دیگه نمیتونم قوی باشم.جاییه برای خالی کردن احساسات بدم.چیزایی که دوس ندارم درموردشون حرف بزنم ولی معمولا لازمه حرف بزنم
۳۱ تیر ۹۷ ، ۰۶:۱۶ فتل فتلیان
شاید بهتره روی یه کاغذ بنویسید و پاره کنید و دور بریزیدش
اما برام جالبه چون وقتی با کسی ادم دردودل میکنه خیلی اروم میشه البته اینجور شخصی بنظرم کمه چون باید شنونده و اروم باشه ونقدتون نکنه و اگه چیزی گفت واقعا بی تپطرف باشه
پاسخ:
اره دیگه ادم باید یه ادم برای درددل داشته باشه که بی رودربایستی حرفشو بزنه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی