روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

درد...غم...حسرت...بیچارگی و بیچارگی و بیچارگی...ومن متنفرم از بیچارگی

کاش یکی اینجا بود بهش بگم همین الان بیا...دارم خفه میشم تو این 4 دیواری...بیا تا بریم بیرون از هر 4 دیواری...اینهمه اتفاق واسه این مدت کوتاه خیلی زیاده برای من...کاش دست خودمو میگرفتم میبردم بیرون سیگار میکشیدم و توسرما اشک میریختم و مغزمو از توی سرم بیرون میکشیدم و لهش میکردم تا دیگه فکر نکنه

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۷/۱۱/۰۹
زیرزمینی