روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

اینجا نرسیده به پل

يكشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۳۳ ق.ظ
عنوان اخرین کتابیه که خوندم...امروز ظهرتمومش کردم.خیلی جالب نبود...روزمرگی های سه تا دختر رو میگه که دواز شخصیاتاش انقدر شبیه هم بودن که من هی یادم میرفت کی به کیه...تنهایی و عشق های دخترهای جوون و اسیب دیده رو میگه...ادمایی که باوجوداینکه کنارهم هستن ولی دارن تنهایی روزگار میگذرونن...ادمایی که یادشون رفته چراباید خدارو شکر کنن...کتاب خیلی خوبی نبود ولی شخصیت هاش نزدیک بود به این روزهای من و خیلی دخترای دیگه...بعدا نوشت:تب دیوونگی من انگار تمومی نداره...ول نمیکنم این کتاب خوندن رو...از دیروز که درمورد داییم فهمیدم انقدراشفتم و هراسون که تا کی میخواد خواب هام تعبیر بشن که فقط کتاب خوندن ارومم میکنه...چشم و گوش به خیر گذشت خدا رادیولوژی پس فرداهم به خیر بگذرونه...تازه تمام زمستان مراگرم کن رو تموم کردم...داستان کوتاه و برنده جایزه گلشیری...ولی اینم دوس نداشتم باوجوداینکه برنده گلشیری بود ولی خب من خیلی کم پیش میاد داستان کوتاه دوست داشته باشم...به قول طاها نقاط سکتش!!!!!زیاد بود
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۱۲
زیرزمینی

نظرات  (۵)

۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۰ بوسه ی زندگی
همخونه رو بخون قشنگه :)
پاسخ:
باشه ممنون از نظرت.اسم نویسندشم میدونی؟
۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۱۶ بوسه ی زندگی
رمان مبایلش رو دارم میخوای برات بزارم؟؟

نه متاسفانه من رمان خون نبودم ، فقط سه چهار تا به نظرم تاپ اومد که خوندم و دارم ، یکیش همخونه ااست که بهت معرفی کردم . کتاب مبایلش رو دارم چند بارم خوندمش و از خوندنش سیر نشدم!
پاسخ:
دست شما درد نکنه...لطف کردی منا خانم... من سرم درد میگیره از گوشی بخوام بخونم تمام عشق کتاب خوندن به کاغذی بودنشه
۱۲ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۲۲ بوسه ی زندگی
آپلودش کردم برات ولی گویا کلیک چپ بستی موفق به کپی تو نظراتت نشدم!!

پاسخ:
ها؟؟؟
۱۲ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۳۸ ربولی حسن کور
سلام
یعنی حالا نخونیمش؟!
پاسخ:
سلام...برای اقایون که عمرا جذاب باشه...مرسی که سر زدین
منم نه میرم سراغ فیلم غمگین نه کتاب غمگین. خودمون کم بدبختی داریم!
گریز دلپذیر آنا گاوالدا رو بخون. من دوسش داشتم.
پاسخ:
خوندمش.خوب بود ولی کسی که او دوست داشتم( اگه اسمشو اشتباه ننوشته باشم)و دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد از انا گاوالدارو بیشتر دوس داشتم ولی فعلا ویر کتاب ایرانی خوندنم بیشتر گرفته...دوسه سالی هست بیشترایرانی میخونم