روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۰ ثبت شده است

۳۱فروردين

فردا یه روز خاص تو رابطه ماست...چقدر دلم میخواد فردا سوپرایزم کنه...هر چند دندون موشی این مدت خیلی تو استرس بوده...استرس همه چی...مطبش قرضاش و خلاصه خیلی چیزا...مچ دستشم اسیب دیده بخاطر کار زیاد...ولی بازم من دلم میخواد سوپرایزم کنه...حتی کوچولو

البته اگه نکنه هم من باز دوسش دارم

بعدا نوشت:سوپرایزم کرد با یه سرویس نقره خیلی خوشگل

زیرزمینی
۰۱فروردين

چیزی که میخوام بنویسم به نظر خودمم هم میتونه احمقانه باشه و غیر قابل باور و اگه کسی این حرفا رو ۶ماه ‍قبل این حرفا رو بهم میزد میگفتم هرموناش بهم ریخته یا دیوونه است یا رمان عاشقانه زیاد خونده و مغزش معیوب شده...برای من ایدا و شاملو هیچ وقت یه عشق واقعی نبود...برای من دوست داشتن شاملو یا عشق عمیق به ایدا غیر قابل باور بود...ولی حالا خودم دارم همین حس رو تجربه میکنم...دوست دارم هیچ کاری نکنم فقط کنار دندون موشی باشم...فقط بغلش کنم و ببوسمش...فقط کنارم باشه و دستمو بگیره...هرلحظه دلتنگشم...حتی وقتی کنارمه...بنظرم همین حسه که به طرز عجیبی گاهی ضعیفم میکنه و بی قرارم میکنه و همون لحظه میتونه قویم کنه که هر کاری رو برای دندون موشی بکنم...حس عجیبی که باور دارم هیچ کس دیگه ای توی دنیا جز من حسش نکرده...

زیرزمینی