روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

کاش دختر نبودم...

پنجشنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ب.ظ
دوسال پیش که شروع کردم به سیگار کشیدن میتونستم در عرض چند ساعت یه پاکت سیگارو تموم کنم...اونموقع ها همخونم خودش میکشید و فرم خونه هم جوری بود که میشد کشید و کسی نفهمه ...اون موقع ها بیشتر روز ها رو تنها بودم وبی سر خر...اما خونه و هم خونه جدیدم این اجازه رو بهم نمیداد که راحت بتونم بکشم...این روزها بیشتر از روزی دو یه تا نخ نمیتونم بکشم...حرفای دیشب...بحثای امروز...دختر بودنم ...این نیازو در من قوی کرد ...مخصوصا واسه منی که گریه کردن واسم سخترین کار دنیاست...به طرز احمقانه و سادیستیکی دارم به تمام اعضای بدن خودم اسیب میرسونم...تلخی  و مزه گس دههنمو دوس دارم بعد از سیگار کشیدن...تلخی خودمو فراموش میکنم....دقیقا به همین دلیله  که کتاب میخونم...که بشم شخصیت اصلی داستان وخودمو روزامو فراموش کنمچرا باید دختر میشدم؟تا هر کسی بتونه برام زندگیم تکلیف تعیین کنه؟که هر کسی منو مجبور کنه به ساز اون برقصم...چرا داداشم باید بتونه نوشته های خصوصیمو بخونه...وادارم کنه جایی برم که نمیخوام...چرا همه حق انتخاب دارن جز منی که دخترم؟...چرا وقتی میشم دکتر کسی جدیم نمیگیره؟ چرا وقتی میشم یه ادم کتاب خون فروشنده حتی به خودش زحمت نمیده چند تا کتاب بهم معرفی کنه؟...چرا وقتی ناراحتم کسی باور نمیکنه که میتونم جای گریه کردن سیگارمو بکشم؟...چرا کسی نمیتونه باور کنه اگه یه دختر ازادی خواست استقلال خواست اگه سیگار کشید اینا همه به این معنی نیس که نمیتونه نمازشم بخونه؟...چرا منی که دخترم اگه یواشکی سیگارمو نکشم همه فکرای رادیکالی درموردم میکنن؟انقدر پر از بغضم که میخوام برم توی غار تنهایی خودم ... چرا همه میتونن دوری رو انتخاب کنن واسه پیشرفت اما اگه من دوری رو انتخاب کنم به عنوان ارامش باید مواخذه بشم؟عباس معروفی راست میگه:تنهایی یک اعتیاد است....کسانی که به تنهایی خو میکنند .واقعا نمیدانند که دارند در اعتیاد تنهایی نابود میشوند...تنهایی بیماری وحشتناکی است.ولی بعد از 4 سال زیادی عادت کردم به تنهایی...به دوست داشته شدن های الکی و از راه دورو تلفنی...ایندمو فقط میتونم با مریض هام تقسیم کنم...کاش به جای اینکه با دعوا بخوان از تنهایی درم بیارن یه روش دیگه انتخاب میکردن...متنفرم از دختر بودنخب چرا همه دارن سعی میکنن منو بکنن اون چیزی که نیستم...خب بابا جان من خودمو دوس دارم...دوس دارم این شکلی زندگی کنم...خب حالا که چی هی مجبورم میکنی که چی که هی با حرفات ازارم میدی...باشه قبول تو از من خوشت نمیاد ولی نمیتونی دل منو تغییر بدی که...عزیز من فوق فوق فوقش بتونی کاری کنی که در مقابل تو سکوت کنم...ولی این اصلا به این معنی نیس که شدم اون ادمی که تو میگی...بذارید زندگیمو کنم...من خودمو دوس دارم...اخر سرم خدا منو بازخواست میکنه...شماها دارین با من چکار میکنین؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۳۰
زیرزمینی

نظرات  (۵)

۳۱ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۰۷ بوسه ی زندگی
خیلی ناراحتی و این ناراحتی قابل درکه ...

از خدا برات شادی و آرامش میخوام :)
پاسخ:
ممنون
دختر بودن نهایت بی عدالتیه. نه فقط توی ایران. همه جای دنیا.
پاسخ:
توی ایران خیلی نا برابریش بیشتره
salam
ta injaye weblogeto khoondam
dokhtari be bi aghli to nadidam ta hala
shayad fekr koni ba baghiye motefaveti o dokhtaraye dige zir bar harf zoor miran o papan
vali ino bedoon eshtebah fek mikoni
kash ba gozashte bishtar az 1sal ke in matlabo neveshti nazaret avaz shode bashe
پاسخ:
سلام
eee eee bebakhsh yadam raft mazerat khahi konam vase in nazar tondam
midoonam behesh niyaz nadashti vali goftam begam nazarmo
ejaze ke dashtam?
پاسخ:
سلام...بالاخره نظر هرکسی محترمه
entezar nadashtam injuri javabamo bedi
alan azab vojdan gereftam ke cherazood gezavat kardam:)
پاسخ:
چی بگم خب...شما عذاب وجدان نداشته باش