روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

...

پنجشنبه, ۷ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۶ ق.ظ
دلم گریه میخواد...بایه دلیل احمقانه...ولی باوجوذی که میدونم احمقانس ولی بازم دلم گریه میخواد فردانوشت:دیشب خیلی دلم میخواست گریه کنم ولی نتونستم...سالها پیش اقای دهن ماهی باسرزنش بهم گفت تو دختری هستی که سخت گریه میکنه...اونموقع نفهمیدم چرا سرزنش ولی الان میدونم که خیلی بده که ادم انقدر خودشو محکم بگیره که ازیه جایی به بعد نتونه گریه کنه...دارم میشم مثل مامانبرای فردا:فردای عزیزم تو برای من یه ادم پراز شادی و نشاطی...نمیتونم تصورت کنم با غغم و گریه...امیدوارم به زودی دلت پراز شادیهای رنگارنگ بشه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۰۷
زیرزمینی

نظرات  (۵)

منم...
سلاااااااااام
میدونی اگه سر زدن و خوندن وبلاگها و سایت ها یه طرفه باشه فایده ای نداره؟ پس عزیزم شما هم به من سر بزن:-*
۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۵۸ دوشیزِه مورچــ ــِه
گریه یه مُسَکنه
من برعکس تو به راحتی گریه میکنم
پاسخ:
نمیدونم کدوم بهتره...خیلی تلاش کردم تا منم اشکم زود در نیاد
من شادم و پوست کلفت و غمگین! همه رو با هم هستم! ینی من یه همچی ٱدم باقابلیتی هستم!!
دلت از غصه ی دنیا تهی باد!
پاسخ:
خیلییییییی خوبه
یه اغوش اگه نصیب خانوم دکتر بشه اونم گریش در میاد..

خدایا یه دونه نصیبش کن

از ما که گذشت هوا جوونا رو داشته باش
پاسخ:
شما که خوب بلدی سربه سردهه هفتادیا بذاری پس هنوز جوونی