روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

غیر عادی

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ
-میدونی تو چجور زنی میخوای؟+هوم؟-یه زنی که هم ارایش کنه و به خودش برسه هم وقتایی که بش میگی پاشو بزنیم بیرون گیر ناخن شکستنش و ارایش کردن نباشه+میدونی تو چجور شوهری میخوای؟-پولدار باشه؟+نه-خوشگل باشه؟+نه...مردی که درکت کنه...نه کامل هم...همین که یه سری چیزای اساسی رو بفهمه و درک کنه برات کافیه...-پس من چقدر قانعم+بستگی داره به چی بگی قانع-چرا ما مثل بقیه ادما نیستیم؟+یعنی چجوری؟-عادی و راحت دنبال پول باشیم...دنبال یه ادم پولدار...مثل (س)+خب ما زیر دست ادمای درس خونده بزرگ شدیم-خب (س) هم خونوادش همه دکتر مهندسن...کمتر از ما نیستن...نه دلیل چیز دیگس+خب ما چشم و دل سیریم-(ف) رو میشناسی؟+خب؟ـاون خیلی باباش از ما پولدارتره...همیشه ماشین شاسی بلند سوار بوده هروقت هرچی خواسته اماده شده براش...ولی بازم اول که میخواد دوست پسر پیدا کنه جیبشو میبینه...پس من چرا اینجور نیستم؟تازه اون خونوادشم تحصیل کردن+خب ذات ادما مهمه....بیبین مثلا من 2 سال پیش نمیتونستم زن بگیرم چون دستم تو جیب بابام بود...ولی االان میتونم چون دیگه خودم درامد دارم-وای اره منم از این گزینه متنفرم...شاید روم بشه به مامانم بگم یه لباس برام بخره ولی قطعا روم نمیشه بگم یه چیز گرون بخره+(م)رو که میشناسی؟-خب؟+خودش بیکار زنش دهه هفتادی بیکار دوساله عقدن بعدم هر دو اپل دارن-از دست این دهه هفتادیا...چجوری که همشون ازدواج کردن ما دهه شصتیا همه عذب موندیم+شاید چون ماها خونوادمون از فقر به این ثروت رسیدن قدر پول رو بهتر میدونیم چون دوران بی چیزی رو هم یادمون میاد-اره من تا موقعی که بستنی 250 تومن بود بابام سه تا برامون میخرید ولی وقتی شد 300 دیگه مجبور بود دوتا برای سهتامون بخره+خب ببین دلیلش همینه دیگه-نه اینم نیست...خواهر من از همون موقع بچگیش که باید همه چیز بهترینش رو میداشت چون احساس کمبود میکرد جلو بقیه...ولی من برام مهم نبود که دفتر مشقم از این معمولیا باشهیا مداد شعمی ندونم چیه؟پی نوشت:اخرش هرچی بحث کردیم نفهمیدیم چرا ما انقدر غیر عادی هستیم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۳۰
زیرزمینی

نظرات  (۲۳)

میدونی معنی تبادل چیه؟ یعنی من بیام شما هم بیای. من اومدم....منتظرت هستم
سلام گلم باشه راستی یه وبلاگ طراحی کردم و تمام کسایی که وبلاگ خوب و باحال دارند رو دعوت به تبادل لینک کردم . از تو هم دعوت می کنیم به جمع ما بیای
سلام عزیزم وبلاگ خیلی قشنگی دارید آیا دوست داری وبلاگت را به هزاران کاربر اینترنت معرفی کنید

همین امروز لینک خود را ثبت کنید تا 1000 بازدید رایگان فقط تا آخر سال دریافت کنید
قابل توجه خانم ها و اقایون باحال بیایید تی اس با هم بچتیم خوش باشیم ادرس سرور ts2.ir که باید به برنامه بدید برنامه را واسه دانلود کردن هم برید به ادرس زیر

http://p30download.com/fa/entry/36840/

حتما بیایید
شوما که خیلی غیر عادی...
من این رفتارا رو نشونه غیرعادی بودن نمی دونم و به نظرم افرادی که اهل فکر کردن هستند و سطحی نیستند چنین معیارهایی دارند و فوق العاده از نظر من با ارزش هستند.
در ضمن به نظرم این نظرات اسپم رو نذاری بهتره
پاسخ:
کلا بیشترنظرات وبلاگ من اسپم هست من کم کم دارم به این نتیجه میرسم این رفتار نتیجه غیر عادی بودنه
راستی یه چیز دیگه رو یادم رفت و شاید حمل بر فضولی باشه ولی این موضوع این هست که در این گفتگو اون آقا و خانوم چه نسبتی با هم دارند.
پاسخ:
نسبتشون تاثیری تو مکالمه نداشته
همه بحثاش در مورد شوهرر و ازدواجه اون وقت تا من یه یه چیزی میگم شروع میکنه غر زدن
خب تا غیرعادی رو چی تعریف کنیم. چون معمولا غیرعادی بار معنایی منفی داره ولی به نوعی رفتار اقلیت هست و از این بابت که اکثریت رفتار دیگه ای دارند میشه گفت غیرعادی
پاسخ:
گزینه دوم صحیح تراست...البته گزینه اولم صحیحه
به نظرم بهتره این اقلیت با افرادی شبیه خودشون باشن
این غیر عادی بودن رو درک میکنم... و همین غیر عادی بودن هم باز بر غیرعادی بودن می افزاید و این دور هم چنان ادامه دارد دایره وار!
پاسخ:
خوبه بفهمیم به چی ربط داره
بطرز فکر و ایده و اهداف ادم ربط، داره.
پاسخ:
خب این طرز فکره از کجا میاد؟
خب اینا به آرمان ها و ارزش های آدم بستگی داره. حالا ریشش می تونه الگوها، کتابایی که خوندی، افرادی که معاشرت داشتی و... باشند.
پاسخ:
نمیدونم...ولی خیلی قانعم نکرد
این تفکرات در جامعه کم شده چون فکر کردن کمرنگ شده.اکثرا دوست دارن بدون فکر زندگی کنند و برای این که بدونن چه باید بکنند نگاه به دیگران می کنند نه نگاه به عقل
پاسخ:
کم شدن یعنی یه جورایی غیر عادی شدن
از نظر من قانع نشدی پس نظر خودت چی هست؟
پاسخ:
خودم هنوز به جوابی نرسیدم
چه خبر؟ نیستی دکتر رخساره؟
پاسخ:
گیر چندتا کشیک پشت سرهم.ودرگیرنوشتن یه مطلب جدید
۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۳:۲۹ جوان ناکام
سلام خسته نباشی چقدخوب مینویسی مهربون؛چندوقته نیستی زود به زودبیا خانومی
پاسخ:
ممنون.لطف داری شما...اگه وقت داشته باشم حتما
ما منتظریم دکتر رخساره و در ضمن
ما منتظریم دکتر رخساره و در ضمن من تازه این بخش رو دیدم و خیلی هم جالب هست و امیدوارم معتقد باشی به این:
"و هر روز به خودم یاد اوری میکنم که باید دکتر خوبی باشم وقبل از اون باید ادم خوبی باشم."

پاسخ:
سعی میکنم بهش عمل کنم ولی چقدر موفقم توی رسیدن بهش نمیدونم
اسمم یادم رفت
یه سوال نسبتا غیر مرتبط دیگه روزی چند ساعت درس می خونی؟ چون حس می کنم روزی یه بار آنلاین میشه.
پاسخ:
بهتره بپرسی روزی چندساعت بیمارستانی...بیشتراز روزی یبار انلاینن میشم...باموبایل سرزدن کار سختی نیس
در هر صورت به نظر سرت خیلی شلوغ میاد.
پاسخ:
چی بگم والا
شما که عادین پس چرا میگی غیر عادی؟
پاسخ:
چون اطرافیانم مثل من نیستن

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی