روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

این هیولا تو را دوست دارد

جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۴۵ ق.ظ
از نشر چشمه بعید بود اصلا این کتابو دوست نداشتم...یه داستان تکراری دختری که بخاطر مرگ مادرش پدرشو تا شالها مقصر میدونه و حالا بعد از سالها به اصل قضیه پی میبره تنها چیز جالب اینه که شخصیت اول کتاب شخصیت منفیه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۸
زیرزمینی

نظرات  (۳)

چقدر خوبه که تعداد زیادی کتاب میخونی
پاسخ:
نه وسط امتحانا
۰۸ مرداد ۹۵ ، ۰۹:۳۷ معلوم الحال
توی این بازار آشفته نشر از هیچ نشری بعید نیست :)
پاسخ:
شاید
۰۹ مرداد ۹۵ ، ۱۳:۵۵ آقای دکتر ح
خیلی سخت بشه کتابی بنویسن که برا خانوم دکتر جدید باشه

پاسخ:
نه بابا فقط من مدلای خاصی کتاب میخونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی