روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

لانتوری را نبینید!

شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۵۲ ق.ظ
میشینم تو اتوبوس و راه میوفتم...اینبار تو منتظرم نیستی...هیچکس منتظرم نیست...ولی بازم صدای کسایی که داد میزنن تهران منو وسوسه کرد...اینبار خیلی بی گدارتر و یه دفه تر تصمیم گرفتم...حالا سوار اتوبوسم و نصف راهو اومدم...نمیدونم میخوام برم توی این شهر پر از سیاهی چکار کنم...نه جایی رو بلدم نه بلیط تیاتر و سینما دارم....از تمام مردم این شهرمیترسم...توی برق افتاب همه جاش برام تاریکه...ولی بازم راه میوفتم...شاید تهران به من این اجازه رو میده که گم بشم...از خودم دور بشم...از همه دور بشم...گاهی اجازه میده تا برسم به تنهایی که میخوام و شکر کنم بخاطر داشتن دوستان و خونوادم.. اینکه واقعا تنها نیستم و کسایی هستن که حمایتم کنن....هرچند هر رابطه طبیعی روزهای تاریک و سیاهم داره بعداز چند وقت دوباره زنگ زد گفت تو فرق داری گفتم چرا با دخترای اطراف تو فرق دارم ولی با دخترای اطراف خودم یه شکلم... گفت من دوتا دیگه از دخترای دیگه بیمارستانتونم دیدم...گیر افتادم...تو پاکی ولی اونا نه گفتم چرا؟چون مثل خودتن؟ گفت کمکم کن خواهرمو نتونستم راضی کنم همش میگه تو فرق داشتی گفتم من؟هیچ فرقی ندارم منم یکیم مثل اونا...چی داشتن که فهمیدی دخترای خوبی نیستن؟ گفت دختری که 11شب میره خونه دختری که تا صبح هی انلاین میشه...بعدم هی ادعای پاکی میکنه گفتم خب منم 12شب هم رفتم خونه...همیشه هم تا صبح انلاینم گفت رخساره مسخره نکن انقدر شعور دارم که ادما رو تشخیص بدم گفتم اره خب راست میگی ادمای جنس خودتو بهتر میشناسی گفت تو چرا انقدر اصرار داری که بگی بدی..؟. گفتم اصراری ندارم چیزی که هستمو میگم گفت دقیقا...پای هرکاری که کردی وایمیستی و ابایی نداری که بگی گفتم اره من هیچوقت نگفته بودم گ.و.ه خوردم تا روزی که یه مثلا مرد مثل تو مجبورم کرد صدبار بگم گفت ماجرا چی بوده گفتم ماجرا رو برات گفتم...همون که به نظر تو بی اهمیت ترین مسیله دنیاست گفت اها اونو میگی. حالا به من کمک میکنی؟ گفتم نه متاسفم قطع میکنم...از اینهمه محکم بودن خودم تعجب میکنم...ولی نمیخوام یبار دیگه مجبور بشم بگم گ.و.ه خوردم...من فقط خواستم همونجوری که میخوام زندگی کنم...نذاشتن...حالا هم سر لجبازی نمیدونم باکی میخوام اینجوری زندگی کنم هیچی نمیدونن...فقط همیشه با تو فرق داری شروع میشه و به تو هم مثل بقیه ای ختم میشه...اره متاسفانه منم یه دخترم مثل بقیه دخترای این مملکت...تازه اخلاقای بیخودمم خیلی زیاد تره...شاید بدم نباشه ادما زودتر میرن و من برام مهم نیست با صدای زنگ گوشیم بیدار میشم...تو بعداز مدتها زنگ زدی...من تو رو از خودم روندم...توهم رفتی...توهم فرق داشتی...به نظرم احترام گذاشتی...ازم میپرسی کی میای تهران....دلم هری میریزه...بعداز اینهمه وقت میگم چی شده میگی میخواستم ببینمت... میگم پس حتما یه چیزی شده میگی نه فقط گفتی داری فارغ التحصیل میشی...بعد دور میشی از تهران شاید دیگه نبینمت... میگم نمیدونم...جور شد خبرت میدم...امروز میری سر کار؟ میگی نه امروز اف شدم میگم باشه خبرت میکنم خدافظ نمیدونم چرا هیچی نمیگم...نمیگم که نزدیک تهرانم....نمیگم که دلم برات تنگ شده...میخوام تنها باشم...سکوت...مجبور نباشم حرف بزنم...سکوت
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۶/۱۳
زیرزمینی

نظرات  (۱۲)

تو فرق نداری
پاسخ:
نه خب
همتون مثه همید !
ایشششششش !
پاسخ:
نه شماها خیلی فرق دارید اووشششش
سکوت
پاسخ:
سکوت
پسر اولی خب تازه کار بوده، معیارهایی که داشت حتما بعد یه مدت عوض میشه، بعد یه مدت از همون دختر که ادعای پاکی داره خوشش میاد.
در مورد دومی، خب ادم همیشه کسی رو پیدا میکنه که دوستش داشته باشه، همین طور یادش میمونه و خدا نکن که به چیزی که میخواد در اینده نرسه، اون وقت هست که به شکل بیمارگونه ای خوبی ها و خاطرات فقط خوب طرف رو مرور میکنه
پاسخ:
مخالفم
سلام عزیز انتظار زیادی ازتون ندارم فقط دلم میخواد بهم سر بزنید و نطرتون را بگین و با هم تبادل لینک داشته باشیم منتظرم گلم
درسته بزرگ شدی

ولی تنها تو شهری مثل تهران نرو

خوشتیپا رو می دزدن
پاسخ:
ولمون کون عامو
چرا لانتوری رو نبینن؟
پاسخ:
خیلی غم انگیزه و ادمو بهم میریزه و بیشتراز همه به فکر وامیداره
فرق داری دخترم..

تو یه خانوم خونه دار خوبی میشی

دوخت و دوز و پخت پز عالی

تمیز کاری عالی
پاسخ:
یعنی دکتر خوبی نمیشم پس
۱۳ شهریور ۹۵ ، ۱۹:۳۵ معلوم الحال
من که همچنان معتقدم دختر خوبی هستی فقط یخورده زود از کوره در میری که اونم درست میشه
پاسخ:
نه برادر درست نمیشه
کلا؟!
اینجوری که نمیشه، حداقل میگفتی از کجاش مخالفی
معلومه بی حوصله ای
پاسخ:
انقدر معلومه بی حوصلم؟؟؟ با همش ولی توضیح دادنش سخته... لازم نیست نوشته هامو انقدر جدی بگیری...ادما رفتارشون نصف چیزیه که فکر میکنن...من گاهی فکرشونم تبدیل به رفتار میکنم و مینویسم
مسیله ای نیست تو دنیا که جدیش بگیرمش یا سخت
بجز یه مطلبی که بهت جدی گفتم بقیه کامنت های منم در حد همون کامنت فرض کن
شاد باشی
پاسخ:
ادرس میلتو بذار ادم بتونه جوتب همون یدونه کامنتتو بده
It's not my first time to visit this web page, i am visiting this web site dailly
and take fastidious information from here every day.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی