روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

دروغ

چهارشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۰۹ ق.ظ
تاحالا شده حس کنید ناخواسته دارید نقش بازی میکنید؟ناخواسته دارید دروغ میگید؟تاحالا شده فکر کنید چجوری ازدواج میکنید؟من هیچوقت فکر نمیکردم یه اشنایی سنتی باعث ازدواجم بشه...همیشه جمله خودم بود که خب ادم خوبی باشه مگه ادم با هر ادم خوبی ازدواج میکنه حالا خودم گیر کردم این وسط...تمام تلاشمو میکنم عاشقش بشم...قلبم براش بتپه...دوسش داشته باشم...دلم براش تنگ بشه...ولی نمیشه...مدام عاشقانه ها براش میگم...میگم که دوسش دارم...ولی هیچ حسی توی قلبم ایجاد نمیشه...این باعث میشه فکر کنم یه ادم دروغ گو هستم....نمیدونم اون چقدر حرفا و احساسش واقعیه و راست میگه...ولی خیلی بیشتر از من دم از علاقش میزنه...من فقط گوش میدم و سعی میکنم عاشقانه هایی براش بگم...بخندم و نذارم بفهمه تو دلم هیچ حسی نیس....مدام با خودم میگم اگه کس دیگه ای بود حسم فرق میکرد؟فکر نکنم...حسی برای هیچ کس توی دلم ایجاد نمیشد...ترس من از اینده و برخورد خونواده ها انقدر زیاده که دیگه دل نمیتونم ببندم....شما هم اگه عاشق یکی باشید هم اگه مدام کل خونواده با عینک بدبینی ببیننش بدون هیچ دلیلی و مدام بهتون بگن به هیچ مردی اعتماد نکن مردا همه دروغ گو هستن دلنمیبندید اعتماد نمیکنید...مشاورم میگف اینکه هیچ حسی بهش ندارم به خاطر اینه که ترس باعث شده تمام خودمو توی این رابطه نذارم...ترس از پس زده شدن از طرف خونواده خودم یا اون باعث میشه احساسم رو دخیل ندم... به نظر ما وقتی منطق میگه ادم خوبیه اگه حسی این وسط نباشه میشه دوام اورد؟میشه زندگی کرد؟اینکه اون ادم شاد خوشگذرون و متعهد به خونواده ای هست میتونه منو شاد کنه و تو سختی ها کنارش بمونم؟یا اولین مشکل به خاطر نبودن هیچ رابطه عمیق قلبی همه چی رو از هم میپاشونه؟البته دقت داشته باشید من هیچوقت هیچوقت تحت هیچ شرایطیحاضر نیستم زندگی خودمو ول کنم و برگردم پیش خونوادم...نه با این ادم نه با هیچ کس دیگه
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۲۶
زیرزمینی

نظرات  (۱۶)

۲۶ آبان ۹۵ ، ۱۸:۴۶ تخفیف ریحون
تخفیف ویژه 10 هزار تومنی ریحون!
غذا رو سفارش بدید و 10 هزار تومن تخفیف بگیرید!
برای هر کسی که از لینک شما کد تخفیف رو بگیره هم 10 هزار تومن به حساب شما افزوده میشه!
برای گرفتن تخفیف 10 هزار تومنی مراحل زیر رو انجام بدید:
اول لینک رو باز کنید و کد تخفیف رو کپی یا یادداشت کنید
بعدش برید به صفحه اصلی سایت ریحون reyhoon.com و نرم افزار رو دریافت کنید (با گوشی برید و باید برنامه بازار رو داشته باشید)
بعد از نصب نرم افزار ثبت نام کنید (20 ثانیه طول میکشه نهایت!)
موقع سفارش غذا کد تخفیف رو بزنید تا 10 هزار تومن از هزینه غذا کم بشه
مثلا 20 هزار تومن غذا سفارش بدید فقط 10هزار تومن پرداخت میکنید
سوالی داشتید ایمیل بزنید
موفق باشی!

پیش اومده. اول به صورت ناخواسته و بعد به صورت کاملا خواسته نقش بازی کردم و الان که در خدمتتونم مثه چی پشیمونم
من در نقش یه کوچیکتر یه چی بگم. منطق بهتر از احساسه .پایدارتره کمتر تغییر میکنه
پاسخ:
با نظراتت کاملا موافقم
سلام مطلبت واقعا قشنگه خسته نباشید
پاسخ:
سلام.ممنون
چه لزومی داره اینقدر بخوای مطابق میل خانواده ات رفتار کنی؟ من سالهاست پشیمونم از اینکه به خاطر خانواده ام خیلی کارها رو انجام دادم و یا خیلی کارهارو انجام ندادم. عزیزم، خانم دکتر عزیز، خودت باش. با منطق خودت زندگی کن. بر فرض که اشتباه کنی و یا تایید نشی. خوب که چی؟ هر کسی ممکنه اشتباه کنه. اون رنگی که تو رو شاد میکنه ممکنه باب دل من نباشه، ولی مهم خودتی. فقط خودت.
پاسخ:
لزومی نداره ولی من از جنگیدن و دعوا کردن خستم...از سرزنش شنیدن خستم...نمیتونم که ولشون کنم برم مگه کیو تو زندگیم دارم؟خب چکار کنم اینجورین دیگه نمیتونم عوضشون کنم...هریباری که جلوشون وایسم کلی بحث و دعواس...بسه دیگه...پس کی میخوایم مثل ادم زندگی کنیم...همیشه هم اخرش که من مقصرم
چه لزومی داره اینقدر بخوای مطابق میل خانواده ات رفتار کنی؟ من سالهاست پشیمونم از اینکه به خاطر خانواده ام خیلی کارها رو انجام دادم و یا خیلی کارهارو انجام ندادم. عزیزم، خانم دکتر عزیز، خودت باش. با منطق خودت زندگی کن. بر فرض که اشتباه کنی و یا تایید نشی. خوب که چی؟ هر کسی ممکنه اشتباه کنه. اون رنگی که تو رو شاد میکنه ممکنه باب دل من نباشه، ولی مهم خودتی. فقط خودت.
سلام
یه مدت نبودی دلم تنگ شد برات.خوبی؟
درک میکنم...ولی ترس از شکست دلیل نمیشه که تلاش نکنیم
دو راه کلا هست,یا اینکه از رابطه بیرون بیای,یا اگه هستی دیگه واقعا باشی
بین این دو هم خودتو عذاب میدی هم میتونه باعث عذاب طرف مقابلت هم بشه
پاسخ:
سلام مرسی لیموی عزیز خوبی تو؟ سعی میکنم واقعا توی رابطه باشم و دوسش داشته باشم.همینکه ازش بدم نمیاد یعنی خوبه دیگه به نظرم.کم کم علاقه هم بیشتر میشه
سلام ،خوب هستین ؟من مدتها خواننده خاموش شما بودم و از خوندن وبلاگتون لذت میبردم واین اولین بار که پیغام میزارم .
من حدود ١٨سال ازدواج کردم و میخوام به جرات بگم که اگه از لحاظ منطقی و عقلی فرد مورد نظرتون مرد خوبیه ،مطمئن باشین که پس از ازدواج و گذر سالها عشق و احساس به وجود میاد و کم کم پر رنگ و عمیق هم میشه .
اتفاقا فکر میکنم اگه عشق و محبتی در ابتدای کار نباشه ،قدرت عقل بیشتر میشه و با استدلال منطقی و چشمان باز میشه تصمیم درست گرفت .
با کمک مشاور و تحقیق کردن تصمیم قطعی بگیرین و با اطمینان جلو برین ،تمام ادمهایی که دیدیم نزدیک روز عقد و ازدواج که میشه شک میکنن و از ازدواج پشیمون میشن ،کاملا طبیعیه
ولی اگه به درستی و صداقت و شایستگی کسی اطمینان دارین (و بقیه فاکتورهای مورد نظر خودتون )،نگران علاقه و احساس نباشین ،به مرور زمان ایجاد میشه .
پاسخ:
سلام ممنون شما خوب هستین؟ممنون که نظر گذاشتین ممنون از اینکه تجربتون رو دراختیارم گذاشتین و اینهمه انرژی مثبت بهم دادین.تاحالا نه تو رفتارش نه توی تحقیقاتمون به چیز بدی که نشه باهاش کنار اومد برنخوردم.فقط خیلی تحت فشار بودن از هردوطرف داره اذیتم میکنه.نمیدونم شایدم من خیلی لوسم و همه چیزو بزرگ میکنم
سلام میدونی من شرایطم با شما فرق میکنه من دلم میخواد با یه اقاے دکتر ازدواج کنم که تازه ترم اینده اینترنیش شروع میشه خیلی دوسش دارم اما حتی شهرامون از هم ی دنیا فاصله دارن از 3 سال پیش عاشقشم ولی خانوادهم بعد 2 سال مجبورم کردن نامزد یکی بشم و فراموشش کنم نامزدیم بنا ب دلایلی بهم خوردو دوباره برگشتم باهاش حالا منو اون موندیم سرنوشت نامعلوم خیلی پسر پاک و خوبیه خیلی متعهد و وفادار حتی منو بخاطر اشتباهم بخشید ولی سخته خیلی سخته صبر کردن به پاش
پاسخ:
سلام فاطمه عزیز...ببخش که دیر جواب کامنتتو دادم... امیدوارم هرچیزی که خیر و صلاحه و دلتو اروم میکنه برات اتفاق بیوفته عزیز دلم
ببین عزیزم دوسش نداری اینکارو نکن مهم خوشبختیته اولو اخرش وابستگیه ایجاد میشه منم وقتی بزور نامزدم دادن چون از عشقم جدا شده بودم بهش پناه بردمو وابسته شدم چون بد شکست خورده بودم مهمتر اینه طرفمم بدتر از من خورد شده بود خانواده م منم یسر همین حرفا رو میزنن همش بهم میگن فاطمه این پسره تورو نمیگیره همه مردا یکین ولی من میگم من انتخابمو کردمو دوباره پا رو عشقم نمیذارم .. بزار طرف برات ثابت شه تا بهش ایمان پیدا کنے
پاسخ:
من پای کسی موندنما گذروندم...پای یه نفر ایستادم ولی نشد...تقصیر من بود اونبو یا خونواده هامون نمیدونم...ولی نشد...حالا دیگه نمیخوام مبارزه کنم.میخوام اروم و پیوسته ادامه بدم...من از همه چی از خودم گذشتم...من مبارزه هارو کردم...حالا گوشه رینگ ایستادم خسته...منتظرم ببینم داور چی میگه
نظر مهربان رو متوجه نشدم. الان مگه منطق نمیگه باهاش ازدواج کن اما به خاطر احساست هس که فک میکنی ازدواج کار اشتباهی هست.
پاسخ:
مهربان بیا توضیح بده
زیبا نوشتی.. صادقانه.. چه حس خوبی که عشق واقعی باشه.. و چه ازدواج هایی بدون عشق و یا تحمل اجباری و یا طلاق..
به نظر من به خودت دروغ نگو.. بگو و با احساسات اون و خودت بازی نکن... اگه دوستش نداری.. البته باز خودتون باید تصمیم بگیرید
پاسخ:
احساسات؟چقدر احساسات مهمه توی ازدواج؟منطقم میگه خوبه...این کافی نیست؟
چرا فقط کامنتای من بی جوابه؟
پاسخ:
ببخشید.میخوام درست و سرحوصله جواب بدم واسه همین کم کم جواب کامنتا رو میدم
چرا فقط کامنتای من بی جوابه؟
پاسخ:
جواب دادم ببخش دیر شد
فک میکردم کامنتام ثبت نمیشن
اون روزی که همه چیش رو خوب دیدی و انتخابش کردی ته ته ته ته دلت هم یه تکون خورد اگه آره به مرور با رابطه ی صحیح و صمیمیت بیشتر اون تکون خوردنه یه آسمون عشق میشه...:)
چه خبر خوب و دلپذیری دکتر رخساره
پاسخ:
مرسی منا جان ایشالا هرچی خیره پیش بیاد
فقط مردا قابل اعتماد نیستن؟ کی گفته؟
خانم های بی احساس هم داریم که اعتمادی بهشون نیومده
پاسخ:
نمیدونم شابدم شما درست میگید نمیشه یه تنه به قاضی رفت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی