روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

حرف هایی از جنس دیوانگی

روزهای دکتر تمام وقت

یک عدد پزشک جوان...در تلاش برای ادم خوب بودن و دکتر خوبی بودن...تمام وقت چون تنها کاری که توی زندگیم کردم پزشک بودن بود...بافتنی میکنم...اشپزی میکنم...یه زمانی ساز میزدم ناشیانه...
این وبلاگ همیشه زندگی حقیقی نیست...گاهی مجازی گاهی خیالی...پس "من" نوشته ها همیشه این خانم دکتر تمام وقت نیست.
حالا این دکتر زیرزمینی کنار دندون موشیش خوشبختترینه

بایگانی

فمینیست نیستم

دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۳:۰۴ ق.ظ
گفتم میدونم فضولیه ولی عشقت جذابه خندید و گفت عشقم؟تو از کجا میدونی عشقم کیه؟ گفتم فکر میکنم مرد ها فقط میتونن به یه نفرباغضب نگاه کنن...از یه نفر میتونن عکس بگیرن...روی یه نفر میتونن حساس باشن گفت حالا تو اون یه نفرو میشناسی؟ گفتم دختری که پر از پاکی و ارامشه...عکسش هم همینطوره چشماش برق زد گفتم چی بهتر از عشق که ادم همه جا جار بزنش...چی بهتر از این که همه این حس نابو بشناسن حتی اگه تجربه اش نکردن بهش غبطه بخورن پسر جون گفت پسرجون!من ازت بزرگترما گفتم میدونم طبق یه عادت قدیمی دوران جوونیم همه پسر های هم سن و سالم رو پسر بچه های تخس و شیطون میدونم گفت تو چی؟تجربه اش کردی؟ گفتم قبل از تو فکر میکردم تجربه اش کردم ولی بعد از تو فکر کنم باید همه اون عاشقیا رو ریخت دور...هرچند من عاشق تمام اون لحظات و حس های نابی هستم که داشتم گفت تو دختری ...معشوق باش گفتم چقدر دلم میخواست مرد باشم تا رسم عاشقیو به جا بیارم گفت دخترا نمیتونن عاشق باشن؟ گفتم چرا ...ولی مردهای اطراف من همیشه متنفربودن از دخترهایی که عاشقشون میشن و براشون تلاش میکنن...دخترایی که بیشتر از اینکه معشوق باشن عاشقن گفت باور نمیکنم...چه دنیای مزخرفی داری بلند خندیدم و گفتم ما عادت کردیمحسرت هامون رو زنده بگور کنیم...عادت کردیم به جامعه ای که تغییر نمیکنه...عادت کردیم به مرد هایی که از تمام حس هاشون فقط سلطه جویی هاشون باقی مونده ...ما هر روز سعی میکنیم مرد باشیم و طاقت بیاریم...تو مرد باش و رسم عاشقی رو به جا بیار...مراقبش باش...حتی اگه از تو بزرگتره حتی اگه از تو قدرتمند تره حتی اگه از تو محکم تره گفت حرفات بوی فمینیستی میده گفتم اتفاقا از همین امروز تصمیم گرفتم فمینیست نباشم...فمینیست بودن حس همون معلم پیر سیبیلو و غرغرویی رو بهم میده تو بچگی بهش میگفتیم چون ترشیده عقده ایه گفت سنگ صبور بودنو بریز دور گفتم تمام تلاشمو میکنم
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۰۳
زیرزمینی

نظرات  (۱)

سلام
از پیوندهای وبلاگ دکترمهربون(ربوبی حسن کور )اومدم
از آخر خوندم تا اینجا فعلا
میگرن دارم فعلا بیشتر از این نمی تونم یه جا بخونم
فقط ۲۸ سالته .چقدر جوونی خانم دکتر.ماشالا و خوش به سعادتت که هنوز خیلی فرصت داری .برای همه چیز
شب خوبی داشته باشی
نه
شب ها و روز های خوب تری در انتظارت باشه عزیزم
منهم وبلاگ رو از هر فضای مجازی بیشتر دوست دارم.
پاسخ:
سلام.ممنون که سر زدید